عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

دوباره رفتی...

شاید بیشتر از هر زمان در این سال ها عاشقت هستم... پس چرا... چرا در این طوفان دلدادگی رفتی؟ نگاه معصومت وقت رفتن پاسخ سوالم را داد :  

ما ناگزیریم...

دوباره تک ها و اس ام اس ها شروع شد... دوباره غربت عشق و روحمان را در واژه های خسته و تکراری میریزیم... واژه هایی سرشار... 

ثبت میکنم برای روزگاران نزدیک پیش رو تا یادم نرود لحظه ی رفتنت چه دردی بر جان و تنم روان شد... ثبت میکنم تا یادم نرود در فاصله ی بین در سالن تا در حیاط که بدرقه ات کردم هزاران بار در خود شکستم... ثبت میکنم تا یادم نرود... 

و دوباه منم و تنهایی غریب اتاق آبی ام... دوباره با پروانه های آبی اتاقم یلدای درد گرفته ایم... به نسیم سپردم در اتاقم را نزند... به باران سپردم بر پنجره ام نکوبد...  دل می خواند و دیده می بارد...  

 

گفتی بر می گردی و من از همین لحظه دوباره ثانیه ها را میشمارم تا برگردی... چشم هایم می بارند اما ناامید نیستم. باید آرام آرام خودم را برای خاتمه ی این سال های سخت آماده کنم... باید آرام آرام چمدان هایم را ببندم... باید کم کم لباس عروسم را از کمد بیرون بیاورم... 

گرچه بیش از ۵ ماه زمان مانده اما دلم میخواهد از همین حالا خداحافظی با ذرات بسیار نیمه ی بارانی زندگی ام را شروع کنم... می خواهم آن قدر خودم را غرق در این خداحافظی زیبا بکنم که یادم برود ۵ ماه زمان زیادی است...

نظرات 9 + ارسال نظر
هم آشیون سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:24 ق.ظ

زیبا بود. میفهمم این حس و حالتو رازقی جان.

رها چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:03 ق.ظ http://raha27.blogsky.com

چقدر تجربه ی این حس بده...

دیوانگی های یک دیوانه ی مونث ! چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ http://baroonebahar.blogfa.com

لبخند بزن عزیز دل !
فقط 5 ماه !
در برابر تمام این سالهای دوری ، حتی دیده نمی شود !
صبوری کن بانو !
چیزی نمانده دیگر !
به آغاز فصل جدید زندگی ات فکر کن عزیزکم و طاقت بیار ...
چیزی نمانده بانوی دوست داشتنی من !!!

مسافران پاییز...مارال چهارشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ب.ظ http://mosaferepaiiz.blogfa.com

هزارباره لبریز اندوه شدم
و البته عشق
و هزارباره صورتم داغ شد از اینهمه درد که در دلت داری.
باور کن در تمام لحظه های عاشقانگی ام به یادت هستم و آرزو میکنم هرچه زودتر تمام این لحظه ها را تجربه کنی.
هرچند که هر دو خوب می دانیم که عاشقی حتی میان این جاده ها
صفای دیگری دارد.
بی شک بهترین و رویایی ترین شهریور خواهد بود.
برای آماده شدن و رویارویی با این عشق
این زمان کم است حتی عزیزکم.
نگران نداشته ها نباش
که با همین داشته های بی ریا
می شود کلبه ای ساخت بی دیوار.

دختری در انتظار پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 12:54 ب.ظ http://ruzhayedurazto.blogfa.com

بالاخره تمام این غربت ها و دلتنگیا تموم میشه.....راستی اگرچه با تاخیره ولی عیدت و تولدت و سالگرد ازدواجت مبارکت باشه.....

مریم جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:37 ب.ظ http://dreamytuberose.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود. خدا با بنده هاش هست. خودش هواشونو داره. اگه ۱ اتفاقی به ظاهر غم ناک بیفته شاید شروع ۱ شادیه. خدا بده بنده هاشو نمیخواد.
عزیزم به وبلاگم سر بزن مطلب زیاد گذاشتم. از دیدن نظراتت خوشحال میشم( خصوصی نذارا ;-) ) تا دوستامم با خوندن نظراتت فیض ببرن:-****

معصومه جمعه 19 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 09:20 ب.ظ

رازقی جون یه سری به مابزن یه کم بحرفیم بابا.......
رامین جون رفته فردابیاددیگه.........

چشم

معصومه شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

چشمت بی بلاعسیسممممممممممم یه عالمه حرف دارم هنوز

omis جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1390 ساعت 06:45 ب.ظ http://omid911.blogfa.com

سلام امید هستم و از وبلاگ شما دیدن کردم اگر خواستید میتوانیم تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد