عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

تموم شد... همه ی اون دوری ها و سختی ها تموم شد... وصال همیشگی...

امروز بزرگترین روز تو قصه ی عشق ۷ ساله ی ماست. وقت صحبت بیشتر ندارم.به چندتا از کامنت های پست قبل هم نتونستم جواب بدم. چون تازه از سفری که رفته بودیم از خونواده ام خداحافظی کنیم برگشتیم و به سرعت داریم برای سفر اصلیمون آماده میشیم و چمدون میچینیم... ساعت ۱۲:۴۵ پرواز داریم. پروازی به قدمت همیشه های پیش رو...

لپ تاپ هامون رو با خودمون نمیبریم و فکر هم نمی کنم اونجا وقت کنم آپ کنم.

همه چی... همه چی خوب و عالیه و جز خدا کسی نمی تونست تو لحظه های آخر همه چی رو مثل روز اول اول اول کنه. حتی حس های من و رامین و عاشقانگی هامون که خیلی بیشتر از حتی اون روزهای اول تازه و شدید شده.

التماس دعا

یا علی

نظرات 5 + ارسال نظر
حمیده جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:41 ب.ظ

خیلی خیلی خوشحالم ... از تمام کلمه هایی که نوشتی شور و شادی می باره... ایشاا... بهتون خوش بگذره...

حالا نگفتی کجا میرین؟

فیروزه چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام عزیز دلم
دیدی انتظارت تمام شد
شکر خدا...

[ بدون نام ] دوشنبه 7 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 06:24 ب.ظ

سلامممم.. عیدت مبارک... زد حال خوردم عرئسی خصوصی شدددد

شما؟

سی پریسک پنج‌شنبه 10 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 11:10 ق.ظ http://seaprisk.blogfa.com

سلام من همیشه به کلبه تون سر میزدم...
خیلی خوشحالم که به آرزوتون و عشق پاکتون رسیدین چون خودتونو خدا رو باور کردین.
التماس دعا ابجی گلم

hiva سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ http://boghze tanhaeim

افا من یادم رف بگم من هیوام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد