عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

ما به هم رسیدیم...

این خانه را دوست دارم. اینجا بعد از سال ها فقط منم و تو. اینجا فقط من و تو می خندیم. فقط من و تو می گرییم. اینجا دوباره ساده و صادق و کودک میشوم. اینجا تو آرامش داری... اینجا خانه ی عشق من و توست...

تمام شد... همه ی این هفت سال سخت تمام شد. و اینک من و تو در زیر سقفی آبی برای همیشه های زندگیمان نهال محکم عشقمان را آبیاری خواهیم کرد. هنوز باورم نمی شود کسی که اینجا زیر سقف خانه ی عشق... در اتاق خواب... روی تخت دو نفره مان نشسته است و دارد از وصال می گوید، من باشم! هنوز باورم نمی شود همه ی رویاهای دیروز و اس ام اس های رویایی به واقعیت بدل شده باشد.هنوز باورم نمی شود اینهه فضا و اینهه وسیله فقط برای من و تو باشد!!! من و تویی که تا امروز همه کوشیدند تا کمترین سهمی از دنیا مال ما باشد... و از همه ی اینها بهتر این است که من و تو مال هم شدیم..

دیشب بجای ماشین عروس با هواپیما! در راه خانه ی عشق بودیم. تماشای غروب از نقطه ای بالاتر از ابرها و بر فراز دریا برای دل های رنجور و عاشق من و تو حس دیگری داشت. در چشمان یکدیگر لبخند زدیم و گفتیم این غروب نشانه ی زیباییست.غروب غم ها و سختی هایمان. غروب هفت سال دمادم شکنجه شدن... هواپیما که به زمین نشست من و تو بودیم که دست در دست یکدیگر با غرور و افتخار میرفتیم تا به زمین و زمان فریاد بزنیم ما برای همیشه مال هم شدیم...

 

                           

 

مهربان پاک تر از یاسمن هایم؟ این بزرگترین هدیه ی خدا
مبارک قلب های عاشقمان

یا علی

نظرات 27 + ارسال نظر
شیما چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 01:49 ب.ظ

مبارک باشه به هر دوی شماااااا

مهران پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:03 ب.ظ

عشق در فلسفه قصه ما
حرکت تازه ی نیلوفرهاست
سوی آن منحنی آبی دهر...

با قلبی سرشار از شادی و شور خوشبوترین گلهای هستی را، همراه با خوش آهنگترین ترانه گیتی، به مناسبت زیباترین حادثه زندگیتان تقدیم می کنم.
رازقی جان و بهار نارنج عزیزم صمیمی ترین تبریک ها را از من پذیرا باشید...
بهار زندگیتان همیشه شکوفه باران...

کسی که با اسمای مختلف کامنت میده پنج‌شنبه 18 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 06:26 ب.ظ

از پست سرشار از شادی و انرژیت بسیار خرسند گشتم.
راستی یه سوال اگه طالب خوندن ماجرای سختی های عشق هفت سالت باسیم چیکار باید بکنیم؟

ممنونم.
با مرور از ابتدای این وبلاگ خیلی چیزا دستتون خواهد اومد. اما بطور کلی تصمیم دارم که اگه شد! که اگه تونستم اینهمه سال رو مکتوب کنم! اینکار رو انجام بدم. ولی راستش هم خیلی زمان بره و هم شدنی بودنش رو مطمئن نیستم! شما فکر میکنید چجوری میشه اینکار رو کرد؟

لیلا شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:17 ب.ظ http://haminjahaminhavali.blogfa.com

سلام عزیزم . خیلی خوشحال شدم این خبر قشنگو توی وبلاگت خوندم . دیدی خدا به وعدش عمل کرد که بعد از هر سختی آسونی همراهش میاد .خوشحالم که بزرگترین جراح و متخصص عالم قلب شما دو تا را با شکوه و زیبایی تمام به هم پیوند زد. خوشحالم که بلاخره سقف تون یکی شد.خلاصه خوشحالم که تو خوشحالی . امیدوارم از این به بعد پستای شاد توی وبلاگت بذاری . آرزومند خوشبختی تو و همسفر عشقت توی این زندگی پرپیچ و خم و توی همه ی لحظاتش هستم .راستی خیلی قشنگ میشد اگه میتونستی کتابی از این عشق پر شور و حرارت بنویسی . بدون شک پر فروش ترین کتاب قرن ما میشد. روش فکر کن، اگه هم خودت نمیتونستی که بعید میدونم با این قلم قشنگت چنین توانایی رو نداشته باشی ، میتونم یه نویسنده فوق العاده بهت معرفی کنم که همه ی کتاباشو بر اساس واقعیت مینویسه . حتما رو این پیشنهاد فکر کن. در پناه حق .بوووووووووووس

کسی که با اسمای مختلف کامنت میده شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:17 ب.ظ

ام راستش خوب حالا که رفتین زیر یه سقف که سرت خیلی شلوغه.نمیدونم والا فکر خواننده های کنجکاوی مث منو بکن تا بنویسی:d
راستی من کل وبلاگتو خوندم.منظورم کامل و بدون جزییات بود.اونم واسه اینکه درس بگیرم.

ممنون عزیزم. تک تک خواننده های این وبلاگ برام ارزشمندن. خیلی دلم میخواد نظرات همشون رو انجا بدم. اما بعضی چیزا سخته.

امیررضا یکشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:00 ب.ظ http://www.amirrezataheri.com

خوب بود

ملیکا پنج‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:20 ب.ظ

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
مبارکه ه ه ه ه ه
واقعا از صمیم قلب خوشحالم
مبارکه
عزیزدلم ایشالا تو زندگیتون باران عشق بباره
کاش اون بود برام دعا کن
بازم میگم مبارکه
خدا صبر ۷سالتو بی پاسخ نذاشت

ممنونم عزیزم.

الهام و ایمانش جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:23 ق.ظ http://manoto-2012.blogfa.com/

سلام دوست مهربووووووووونم.نمیدونی کامنتت چقدر بهم امید داد یه دنیا اززت ممنونم.عزیزم ارشیوت که بازه.از سال ۸۵داری که.حتما میخونم وبلاگتو البته بطوره کامله کامل.ما ۳سالو ۴ماهه که با همیم و عقدیم.واقعا خسته شدم اما وقتی حرفاتو خوندم امید گرفتم.تحملم بیشتر شد.تو که تونستی ۷سالو تحمل کنی منم میتونم پس.البته من از طرف خانواده ها زیاد اذیت نمیشم فقط دوست دارم مستقل شیم.میدونی ارامشی که تو استقلال هست تو هیچی نیست.واسه ما دعا کن رازقی.

الهام و ایمانش جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 02:27 ق.ظ

یعنی توی اسفند ۸۵ که پست گذاشتی میدونستی که ۵ساله دیگه تو همین ماه میری خونه عشقت؟؟؟یعنی منو عشقم کی میریم؟چقد عجیبه این دنیا!!!

الهام و ایمانش جمعه 26 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:47 ق.ظ

عزیزم سوال نبود.منظورم این بود که تاریخ ارشیوت از سال ۸۵.خب.اون زمان که مینوشتی میدونستی قراره توی فلان تاریخ راحت شی و با عشقت هم خونه شی.ولش کن اصلا.از بس سختی کشیدم خل و چل شدم فک کنم!!!

سایه نارون شنبه 27 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 04:40 ب.ظ http://yadegari112.blogfa.com/

خودت گفتی وعده در بهار است

بهار آمد دلم در انتظار است

بهار هر کسی عید است و نوروز

بهار عاشقان دیدار یار است
نوروزتان مبارک

ماش سه‌شنبه 1 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:29 ب.ظ http://bluman.persianblog.ir/

سلام دوست من.
بهاران با تو خجسته.
به روزم به دیدارم بیا.

hiva چهارشنبه 9 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:15 ب.ظ http://boghzetanhaeim.blogfa.com

سلام عزیزم ... خوشحال میشم بهم سر بزنی.. اگه اجازه بدی لینکت کنم؟

نسرین دوشنبه 14 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 03:02 ب.ظ http://hamashion.blogfa.com

سلام رازقی جان .من هرکار میکنم به اون وبلاگت نمیتونم نظر بدم:-(
اینجا میزارم بااجازه.

مرسی از رمز[قلب] چه اتفاق خوبی ششم فروردینم تولد خواهرمه[چشمک] تولدت و عروسی خواهرت با تاخیر مبارک باشه خانومی[بوسه] حسابی خوش گذشته بهت.تلافی همه روزایی که دور از هم با کلی سختیا بودینو سر روزگار دربیارین.ممنون از دعات.انشالله[ناراحت] رازقی جان الهی همیشه اینطور شاد باشی عزیزم[گل]منتظریم عکساتو ببینیم[رضایت]

ماشا یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ب.ظ http://bluman.persianblog.ir/

سلام دوست من.
مدتهاست که منتظرت هستم و چشم به راهت.
هر بار به خود گفتم من از یادت نمیکاهم!!
اما خبری از تو نیست انتظار من به گل نمی نشیند چرا؟
میخواهم دستی به لینکدونی دوستان بکشم و سر و سامانش دهم.
به احترام دوستی و مهربانی ات نمیتوانم لینکت را پاک کنم.اما از اینکه مدتهاست به من سر نمیزنی دلگیرم.
به دیدارم بیا و چراغ چشمم را روشن کن.
اگر نه ...........با عرض پوزش بسیار......شرمنده.

سمیرا سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:58 ق.ظ

سلام عزیزم.امروز بعد از مدت ها به وبلاگت سر زدم .تا خوندم(ما به هم رسیدیم) بی اختیار بلند گفتم الهی خوشبخت شین.نمی دونی چقدر برات خوشحالم چون درکت می کنم که چه حال و هوایی داری این روزا.دیدی گفتم اون سختی ها ارزششو داره.تازه تو که هفت سال انتظار کشیدی (1سال کمتر از من ;) )ولی فرقی نداره ثانیه ثانیش 1 قرن بوده برات.دیگه نمی خوام اون روزارو تداعی کنم.وای که چه روزای شیرینی در پیش داری.اولاش آدم هول میشه و میخواد همه ی آرزوهایی که داشته رو یه جا انجام بده.عزیزم نمی دونی چقدر خوشحالم برات.با اینکه نمیشناسمت دلم می خواد بغلت کنم و یه عالمه ببوسمتو برات اشک شوق بریزم.الهی خوشبخت شینو زندگیتون همیشه مثل حال الانت شیرین مثل قند باشه.به همسرتم تبریک میگم هم به خاطر ازدواجتون هم به خاطر عشق بیدارتون

ممنونم عزیزم. نمیدونی چقدر خوشحال شدم از خوندن حرفات و از آشنایی با آدم مهربونی که اینقدر از شادی دیگران شاد میشه. چقدر درست توصیف کردی. اونقدر همه چی شیرینه و اونقدر پر از آرامشیم که تموم روزها و سال های سخت گذشته رو فراموش کردیم...

لیلا سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ http://haminjahaminhavali.blogfa.com

سلام . هرروز به وبلاگت سر میزنم تا لحظات شادی رو که بعد از این وصال سخت تجربه کردی توی وبلاگ قشنگت بخونم ولی دریغ از یه پست جدید!خوشحالم که این خوشبختی تو رو چنین غرق در خودش کرده که حتی فرصت آپم نداری . من همیشه به یاد تو هستم و از خدای مهربونم خوشبختی و سعادت تو و همسر عزیزتو خواستارم.امیدورام همیشه عاشق باشی .. تا ابد . در پناه خدا دوست عزیزم.

ماشا سه‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 09:38 ب.ظ http://bluman.persianblog.ir/

سلام دوست خوب من.
برای شما از صمیم قلب بهتریهای زندگی را آرزو دارم.
برای هم بمانید و با هم بمتنید و باشید و بخندید و بهاران را به خوشی تجربه کنید.
همیشه قصه عشقتان بر سر زبانها باد.

نازلی جمعه 25 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 05:11 ب.ظ http://www.nazli-deli.blogfa.com

سلام عزیزم هرکاری کردم نشدبرای اون وبت نظربذرم خیلللییی تبرررریییییککککک عزیزم سرنوشتمون خیلی شبیه همه منم اصانیم بم سبزن خوشحال میشم

زهرا سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:42 ق.ظ http://zaneashegh.blogsky.com

سلام عزیزم
خیلی خوشحالم برای عشقتون. بالاخره تموم شد. تموم شد روزهای جدایی و سخت. و خوشحالم که بعد از مدتها تو منو پیدا کردی. و خوشحالتر که وقتی خوندمت. شادیهات رو خوندم.
این عشق خیلی زیباست. قدرش رو بدون و همیشه گرم نگه بدارش. هیچوقت نزار سرد بشه. شاید یه چیزیهایی عوض بشه بعد از ازدواج سختی های زندگی زیادتر می شه ولی مطمئن باش عشق شما هیچوقت سرد نمی شه.
تبریک می گم و امیدوارم که همیشه این خانه عشق گرم و صمیمی باقی بمونه.

کسی که با اسمای مختلف کامنت میده سه‌شنبه 29 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 07:05 ب.ظ

آیا این جا دیگه آپ نمیشه؟

چرا دوست عزیز. به زودی آپ میکنم

مینا سه‌شنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ق.ظ

من مینام، صاحب وبلاگ اجازه هست بشم فدات؟
رازقی با هر خط خوندنت اشک ریختم و خوشحالم
واقعاً چیزی ندارم بگم برای اینهمه وسعت عشق ...
فقط می خوام که خوشبخت باشید ...

الهام و ایمانش چهارشنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 10:38 ب.ظ http://www.manoto-2012.blogfa.com

یاس رازقی؟چرا نمیای دیگه؟

ماشا پنج‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ق.ظ http://bluman.persianblog.ir/

سلام دوست خوب من.
واتوره با (( نگاه)) به روز است.
چشم به راه نگاه شماست.

ملیکا جمعه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 08:06 ب.ظ

سلام سمانه جان
رمز اون وبلاگتو نمیدی عکساتونو ببینیم؟

سلام عزیزم. راستش من اون عکسا رو چند روزه که پاک کردم

یکتا دوشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 02:45 ق.ظ http://www.yektaymilad.blogfa.com

نمی دونم چی بگم جز اینکه در معنا کردن معنای واقعی عشق سنگ تموم گذاشتین. و بی شک خدای بزرگ پاداش تمامه این صبوری ها و عاشقی هاتون رو خواهد داد.

ش پنج‌شنبه 30 بهمن‌ماه سال 1393 ساعت 05:24 ب.ظ

هیچی قشنگ تر از این نیست که اونی که با همه وجود عاشقشی عاشقت باشه. کاش عاشقم بود...
خوش به حال هردوتون، خوشبخت باشین.

ممنون عزیزم.
شاید بعضی وقتا باید بعد از هر "شاید"، یه "باید" آورد...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد