عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

قطع ریشه های سیاه

از دو روز پیش ریشه ی مترسک ها را در زندگیمان بطور کامل قطع کردیم! ریشه ای که سال ها مانده بود و با جوانه های مسمومش هر بار دردی بر پیکره ی عشقمان می زد. ریشه ای که خودش سعی داشت در این ماجرا باشد و هرازگاهی جوانه بزند و مسموم کند و آزار دهد و دور کند و و و و و. 

شرع و قانون و عرف... همه و همه حامی ما هستند. اما عشق حرف دیگری دارد و آدمک ها حرف دیگری. پس عشق چون همیشه انتخاب اول ماست و آدمک ها را به خدا سپردیم! گرچه کینه ی این ماجرا هرگز از این دل بیرون نمی رود. بارها سعی کرده ام اما نمی توانم فراموش کنم... باور کنید نمی توانم. 

 حالا من و تو انگار دوباره اول یک راه ایستاده ایم. شاید مثل آبان 1384!. بی خبر از آنچه بین من و توست، می خندد و میگوید: "این روزا اکثر زن و شوهرا سر این موضوع اختلاف دارند" . به حماقتش میخندیم و دستان یکدیگر را محکم تر میفشاریم.  زمستان می گذرد اما روسیاهی برای زغال همیشه باقی خواهد ماند. 

یک روز شمار دیگر را شروع کنید دوستان من. فروردین 1393 (و شاید زودتر!) هدف بزرگی در پیش داریم. جشن تازه ای داریم. جشنی که - عزای - سیاه و - سرد - مترسک های قصه ی ماست.  جشنی برای اثبات دوباره ی عشقمان.

بعد از 7 سال حس تازه ای را تجربه میکنیم. آزادی. دو پرنده ی آزاد خیلی سریع تر اوج میگیرند. نه؟

                                                   

+ لطفا کسانی که از زندگی شخصی من اطلاعی ندارند در مورد هیچ یک از عزیزان نزدیکم قضاوت نکنند. فراموش نکنیم از روی  یک نوشته نمیتوان کسی را شناخت. بخصوص وقت هایی که مبهم و درهم می نویسم، بعضی وقت ها از فکرها هم شخصیت میسازم. بعضی وقت ها هم خود شخصیت ها را مینشانم. بعضی وقت ها هم چند صحنه را در یک نوشته می آورم. پس مثل همیشه مخاطبان فهیم و صبورم باشید و مرا ساده بخوانید.

+ در حال حاضر غیر از این وبلاگ هیچ جای دیگری نمی نویسم. وبلاگ دیگرم که بعضی ها سراغش را میگیرید تعطیل است! و شاید دیگر هیچوقت آنجا ننویسم.

+ دوباره چند روزیست عجیب هوای خانه ی پدری کرده ام. هوای خنده های بی ریای پدرم. هوای مهربانی های مادرم. خواهرم، برادرم... اما هیچ چیز. حتی دلتنگی برای پاره های تنم نیز باعث نخواهد شد من از انتخاب 7 سال پیش حتی برای لحظه ای پشیمان شوم. بسم الله: عاشق شده ام... و تا زنده ام بر سر پیمان خود می مانم.

نظرات 31 + ارسال نظر
مطالب جذاب و جدید اینترنت یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:13 ق.ظ http://www.kashmarpatogh.com

سلام دوست عزیز. میخواستم ازتون برای بازدید از مطالب جدید سایتمون دعوتتون کنم. خوشحال میشم اگه به ما سر بزنید... موفق باشید...

شیما یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 01:29 ب.ظ

:)
فقط می تونم بگم که به قدرت و معجزه ی عشق ایمان دارم و مطمئنم به جایی که میخواید برسید حتما می رسید و حتی بالاتر....
آرزوم برات بهترین هاست عزیزم....بهترینِ بهترین ها

رعنا یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 03:47 ب.ظ

لایق بهترین هایی پس اگه کوهم سر راهت باشه بازم خوردش میکنی و پیش می ری تا بهترین ها رو به دست بیاری.
شدید بهت تبریک می گم بابت این همه شجاعت بوس گنده

هیوا یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ http://khodayemanohame.blogfa.com/

میسی گلم که اومدی.. :*

هم رشته ای هم که شدیم.. به به :) :*

جوجوبانو یکشنبه 19 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 07:06 ب.ظ http://joojoo85.blogfa.com

سلام عزیزم.
خیلی خوشحالم که عشق در قلب و وجودتان کامل رخنه کرده....
هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند ذره از آن را بکاهد.
واقعا دوست دارم ازته دل

مسافر رهگذر (ن.و) دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:05 ق.ظ http://rahgozar25.blogfa.com

سلام بانوی عزیز
حالت خوبه خانمی؟ همسری عزیزت خوبی؟
از دیدن کامنتت بی نهایت خوشحال شدم...از اینکه سر زدی خیلی ممنونم...من هم مدت ها بود که بنا به مشغله هایی نیومدم به این خلوتکده شما سر بزنم... این پست اخیرت خیلی خوب بود .. از اینکه روز به روز به یقین و ایمان بیشتری تو زندگیتون می رسید بی نهایت خوشحالم... . برای این عشق ناب و دیرینه آرزوی دلدادگی و عاشقی روز افزون تر دارم گلم... من بهمن سال پیش عقد کردم دوست من...7 ماه قبل... زندگی جدید....روزهای جدید ... شکر .... اما یک چیزی بهتون میگم هر ثانیه شاکر خدا باشید شاکر لحظه های عاشقی و دلدادگی و باهم بودن و همدل بودن... شاکر و قدر دان روزهای سخت سپری شده و صبور در برابرخدای ناکرده سختی های روزهای آینده...دلتون همیشه شاد و لبتون همیشه خندون بهار نارنج و یاس رازقی عزیز...

مارال دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:55 ق.ظ http://mosaferepaiiz.blogfa.com

سلام بانوی آینه و صبر
دوباره امدنت را تبریک می گویم و به تصمیمت برای "شاید" ننوشتن در ان خانه قشنگ احترام می گذارم و می دانم اگر روزها هم ننویسی ارتباط عاطفی ات با کسانی که دوستت دارند قلبا حفظ خواهد شد.
آنها زمانی که می توانستند شاید تاثیری کوچک روی این عشق بگذارند را از دست دادند و این شما بودید که این اجازه را به کسی ندادی. پس اینروزها بازگشتشان بی اهمیت تر از همیشه خواهد بود بطور قطع.
اینکه همیشه در حال اوج باشید خود جواب همه نامهربانی های دیگر را خواهد داد. به قله فکر کن عزیزکم. جاییکه به زودی خواهی رسید.
مراقب خودت و قلب مهربانت باش.

خانومی دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:18 ب.ظ http://www.ma5384.blogfa.com

من رشتم گرافیکه عزیزم

مسافر رهگذر(ن.و) سه‌شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:24 ب.ظ http://rahgozar25.blogfa.com

ممنونم خانمی مهربون..من هم جشن عروسی شما رو تبریک میگم...پس دیگه با رسمیت همیشه و هر لحظه کنار همید...خدا رو شکر... روزهای دوری و فاصله های زیادی رو گذروندین خداروشکر که دیگه الان زیر یک سقفید ...انشالا که خوشبخت باشید...بابت تبریکت هم ممنونم گلم

ملیکا چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:07 ب.ظ

مرسی که اومدی
حرفات خوب بود مرسی گلم
خوشبخت باشی
فقط روزشمار دیگه واسه چی؟

روز شمار روزایی که از ازدواجمون میگذره

مهران جمعه 24 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 06:32 ب.ظ

سلام...
درود همیشگی من بر این عشق ، امید ، هدف و ...
دیگر هیچ معجزه ای از این عشق من را متعجب نمی کند منتظر دیدن خورشید در دستان شما هستم...
شاید برای درک جامع و کامل " قطع ریشه های سیاه" ناگزیر فصل تازه ی دیداری لازم باشد و بلند فکر کردنی! ;)

ممنون از حضور هماره تان.
فصل تازه ی دیدار دیرزمانیست که آغاز شده است. این منم که مجالی... و انگیزه ای برای ثبت آن در دنیای مجازی ندارم...
برایم دعا کنید این بلند فکر کردن را هم خدا به من بدهد!

یکتا پنج‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ http://yektaymilad.blogfa.com

بدون شک هیج چیز نمیتونه پاداشه این عشق بزرگ باشه...
ولی آرزو میکنم به نهایت های مد نظرتون برسید. چرا که لایقه بهترین هایید.

ملیکا شنبه 1 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:58 ب.ظ http://inthename.blogfa.com

چه خوووووووووووووووووووووووب
ایشالا شاااااااااااااااااااااااااااااااااد باشی عزیزم
لیاقت بیشتر از اینارو دارین گلم
پاییزت خجسته و دلت بهاری

مارال یکشنبه 2 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:00 ق.ظ

سمانه عزیزم
درود
اینروزها دلم بیشتر هوای دوستان نزدیکم رو میکنه. و خصوصا تو ک کمی نگرانت هم هستم و نمی دونم چرا این زنگ زدن دست نمیده و اینقدر طولانی شده! هر وقت تصمیم گرفتم تماس بگیرم یا درگیر شدم یا دیدم زمان مناسبی شاید برای تو نباشه. اینروزها هم که درگیرم شدید چون خونواده م دارن میان (به امید خدا) و خیلی از کارهای ناتمامم که بعد از اسباب کشی داشتم رو مجبورم تموم کنم.
می دونی سمانه چندوقتیه که من و رضا شدیدا بهم وابستگیمون بیشتر شده و تحمل دوری چند ساعته از هم رو هم نداریم. البته یکی دو سال هم که گذشت از زندگی مشترکمون باز همین حس رو داشتیم اما چند ماهه که خیلی شدیدتر شده و یاد اون پستت افتادم که نوشته بودی روز بروز عاشق تر میشی. یادمه توی روزای دوریتون یه بار برام نوشتی از این نگرانی که این عشق بعد از ازدواج به همین خوبی نمونه. خواستم بگم که مطمئن باش هر روز که میگذره این احساس بیشتر و بیشتر میشه تا جاییکه شاید حتی بعضی روزا مجبور بشی مرخصی بگیری تا زودتر برسی خونه!
بیا و برام بنویس و از حال خودت باخبرم کن. امیدوارم همیشه ی همیشه خوشبختی واقعی توی زندگیت جریان داشته باشه و روز بروز عاشق تر باشید عزیز دلم.

نمیدونی چقدر خوشحال شدم از عاشقانه هات نوشتی. یه وبلاگ داشتی اونم که تقریبا از ما دریغ کردی دختر خوب.
دقیقا حال ما هم همینطوره. هر روز دلتنگ تر. همون اول صبح که از هم جدا میشیم دلامون تنگ میشه!

y چهارشنبه 5 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:53 ب.ظ http://amore2.blogfa.com

salam duste khubam
khub hastin?
mikham begam
hamishe pishe ham shado khosh bashin
har ruz bishtar az hamishe asheghe ham bashin
man kheili betun zahmat dade budam albate age yadetun biad
tabestun kheili azatun soal mikardam
kheili kheli mamnunetun hastam:)
rastesh man kami gereftar budam natunestam biam o azatun tashakor konam
mazerat mikham
delam baraye webloge zibatun harfaye ghashangetun tang shode bud
:)
hamishe khosh bashin
elaahi deltangio midunam chi migin
valiiii hamin ke pishe kesi hastin ke hamishe arezue hamo dashtin
pas in deltangi faramush mishe
rasti dust dashtin pishe manam biain

مینا جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:12 ق.ظ

یعنی عاشقتم رازقییییییییییییی
عاشقتمممممممممم

فدات. نظر لطفته. تو کدوم مینایی عزیزم؟ اخه چندتا از دوستای من اسمشون میناست

هیوا جمعه 7 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:21 ب.ظ http://khodayemanohame.blogfa.com

سلام بر سلطان خراسان..
او که غبار قدمگاهش..
سرمه دیدگانمان است..
عیدت مبارک..

آپـــم

ثریا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:15 ب.ظ http://s1921.blogsky.com

عزیزم چند روزه نیستی گلم ها ............

دستم به یه حرکت تازه بنده. به زودی میام عزیزم

ندای علیرضا سه‌شنبه 11 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:51 ب.ظ

هرروز هزار برابر شادتر و خوشبختر از دیروز باشید

هیوا چهارشنبه 12 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:44 ق.ظ http://khodayemanohame.blogfa.com

ممنونم عزیزم..
نمیدونم اگه ادامه داشته باشه باید پیش متخصص برم

ویرجینیا جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:06 ب.ظ

عزیزم
:)
حس ازادی و رهایی همیشه خوبه
:××
عاشقی ام که دیگه حرف نداره
همیشه دعا میکنم واسه عشقتون:×××

لیلا جمعه 14 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 05:33 ب.ظ http://namedigareto.blogfa.com/


دارم میخونمت.... تا اینجا که خیلی دوستت داشتم.......

سحر یکشنبه 16 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 07:14 ب.ظ http://lasttremor.blogfa.com

سلام عزیزم . . .د وستم . . .
خیلی وقته ازت بی خبرم
کجایی؟
اینجا په خبره؟
پرا دیگه نمی خواستی بنویسی؟

و این روزشمار مال چیه؟
خوب که فکر میکنم میبینم هیچی ازت نمیدونم و خیلی راحت فکر میکنم باهات صمیمی هستم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مثل احمق ها میمونم نه

من عشق یا نفرت هستم...............
اون بلاگمو بستم

این وبلاگ اصلیمه

بیا پیشم

شادی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:06 ب.ظ http://shadmanblog.blogfa.com

سلام گلکم..
خیلی دلتنگت بودم..
مدتی همش تو ذهنم بودی..
برات آرزوهای بهترینها رو دارم..
چرا کم پیدائی گلی؟

نفس سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:20 ب.ظ

کجایی؟

ویرجینیا چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ب.ظ

شیوا شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 09:43 ق.ظ

سلام عزیزم خوبی؟ یادم نمی یاد کی اومدم اینجا ولی امروز وقت کردم و بعد از حدود دو سال دوباره اومدم که به وبلاگ تون سر یزنم. خوشحالم از اینکه خوشحالین. بازم میام. عشقتون رو دوست دارم

من تو و مساله ای که درگیرش بودی رو خوب یادمه عزیزم. خوشحالم دوباره خبری ازت دارم

مارال یکشنبه 23 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 11:39 ق.ظ http://mosaferepaiiz.blogfa.com

سلام سمانه عزیزم
خوبی گلم؟ اگه بدونی چقدر دلتنگتم. به اینهمه ننوشتنت عادت ندارم! به اینهمه اینجا نبودنت.
خونواده منم تازه رفتن و هنوز تو حال و هوای اونهام.
25 مهر سالگرده عقدمونه و به زودی اگه خدا بخواد یه پست جدید می نویسم. اگه وقت کردی یه سر بهم بزن و از حال خودت باخبرم کن. نمی دونم چرا الکی نگرانتم! امیدوارم این کاری که دستتو بند کرده به خوبی و خوشی و خوشبختی بیشترتون منجر بشه عزیزم.

سپیده چهارشنبه 26 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:19 ب.ظ http://sepidbarfi.blogfa.com/http://

سلام عزیزم خوبی
چه وبلاگ ماهی داری

با تبادل لینک موافقی خبرم کن.

مینا شنبه 29 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:00 ب.ظ

اجازه هست بشم فدات؟ یادت اومد منو
نظر بالا برای من بود

مهران سه‌شنبه 2 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 12:20 ب.ظ

سلام عروس خانم...
آرزو می کنم شاد و سلامت باشید!
لطفا کمی هم به فکر ما چشم انتظار ها باشید...
بیش از ۴۰ روز گذشت!

هر وقت میخواهم اینجا بنویسم و به دلایلی نمی شود، شرمنده ی کسانی چون شما می افتم که منت نهاده و مرا میخوانید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد