عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

ویژه ترین سالگرد تقدیر ما

19 آبان به یاد ماندنی ترین روز در تقدیر دخترک تنهاییست که دست در دست فرشتگان و با همراهی نور، با ترس و تردید پای در دریای مواج عشق نهاد...

آن روز جسارت یک احساس مرا پای مجمعی نشاند که 9 سال است سرمست از باده های نابش تصویر دلدادگی را روی پنجره های دنیایم نقش میزنم...

از آن روز بود که هر وقت پشت پنجره چشمانم باران می آمد، دسته دسته پروانه ها به خلوت اتاق آبی ام هجوم آوردند...

با بزرگترین سرمایه ی زندگی ام ریسک کردم و خوش شانس تر از هر برنده ای، قرعه ی بُرد دنیا از آن من شد. قرعه ای که هنوز بزرگترین برگ برنده ی من در بازی های ناجوانمردانه ی دنیاست. من پیروزم... تا وقتی نام مقدس تو روی برگ برنده ی من می درخشد...

و من دوباره باید اعتراف کنم نالایق تر از این بودم که خدا چنین تقدیری برایم رقم زد. خدایا شرمنده ام و شکر...



ای از عشق پاک من همیشه مست

من تو را آسان نیاوردم به دست

بارها این کودک احساس من             زیر باران های اشک من نشست

من تو را آسان نیاوردم به دست

در دل آتش نشستن کار آسانی نبود     راه را بر اشک بستن کار آسانی نبود

با غروری هم قد و بالای بام آسمان     بارها در خود شکستن کار آسانی نبود

بارها این دل به جرم عاشقی    زیر سنگینی بار غم شکست  

من تو را آسان نیاوردم به دست



یادآوری: 19 آبان 84  بیرجند = سالگرد آشناییمون.