این روزها هوا پر از عطر رازقی های سرمستی است که پی اقامه ی عشق بیتابند... این روزها نم نم باران آرامش، آستان لحظاتم را پرطراوت کرده است... این روزها آرامم... آرام آرام... دیگر هیچ چیز نمی تواند آزارم دهد. چرا که بزرگترین طوفان زندگی را به کمک خدا و به قدرت معجزه ای از او پشت سر نهاده ام که باعث شده تا همیشه های زندگی در برابر هر مشکلی بگویم: "هر چه پیش آید برای من بهترین است و این بهترین را خدا برایم میخواهد"...
این روزها محبوب مهربانم بسیار خوشحال است... در چشم هایش هزاران پروانه ی شاد میرقصند... قلب پر مهرش آرام است... مدام در چشم هایم خیره می شود و از تمام شدن سال های سخت می گوید...
این روزها هوای حوصله ام آبی است و هوای دست هایم سبز... و هوای سجاده ام بارانی... و خدایی که هنوز هم همین نزدیکیست... و خدایی که حالا همیشه لبخند به لب دارد و میگوید: "هر وقت به سویم آمدی دیر نیست...."
این روزها کنار هم دراز میکشیم و به آسمان خیره میشویم. دست هایمان را در دست یکدیگر قفل میکنیم و با گوش دادن به آهنگ های دوران سخت دوری، شیرینی این لحظات را بیشتر در کام میکشیم...
این روزها خواب های رنگی میبینم. خواب ماهی های رنگی و حوض های پر آب. این روزها هر شب! خواب میبینم دور استخر زیبایی میدوم و سعی میکنم ماهی های داخل آب که هر یک رنگی متفاوت دارند را بگیرم... با چنان هیجانی میخندم که...
و امروز شاید بیشتر از تمام این سال های سخت احساس میکنم در اوج عشق و دلدادگی ام... من با این عشق خدا را "دیدم"... و براستی که هر کوهی با قدرت نیروی عشق حقیقی از هم می پاشد... در حادثه ی این عشق، این دومین محال بود که ممکن شد... باور کنید محال بود... باور کنید در کتاب قوانین مترسک ها "ناممکن" بود!...
این روزها من و پدر و مادرم درد مشترکی داریم...
سلااااااااااااااااااامممممممممممممممم وای عزیزم نمیدونی چقدر برات خوشحالم ...انگار خودم به وصاله آرشم رسیدم....همیشه شاد و عاشق باشی...میان سجاده ه ا ت برای وصاله من و آرشم دعا کن...الهی همه دل ها شاد باشن...بوووووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسس
عزیزم امیدوارم میلم رسیده باشه..بوووووووووووووووسسسسسسسسسسسسس
سلام عزیز دلم به خدا هر وقت میام تو وبلاگت حس غریبو اشنایی بهم دست میده بهت تبریک میگم و بهتریتها رو براتون از خدا بزرگو مهربانم ارزومندم.
هرچند اجی گلم به کلبه حقیرم سر نمیزنی ولی من مهمون پر روییم .
از ته دلم بخاط خوشحالیتون خوشحالم
رازقی جونم سلام هر کاری کردم تو بلاگفا برات نظر بزارم نشد.
خیلی خوشحالم که بازم اومدی با خبرای خوبت خوشحالمون کردی.
تورو خدا حالا که خدا به حرفات انقد دقیق گوش میده مارو هم بهش بسپار
خوشحالم که روزات به قشنگی بهار شده و آرامشو حس می کنی.
راستی با این حرفت که بچه اول بودن و دور از خانواده بودن سخته شدیدا موافقم
[ناراحت]
آهان راستی ماهم حدود یه ماه دیگه داریم می ریم مکه.[[گل][رضایت]
سلام عزیزم برات یه زحمت داشتم...چند تا سرچ خوب میخوام درباره موضوع : معماری باس و مدیریت آن در خودرو های جدید....منتظره تلفنتم گلم....مرسی...بووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسس
رازفی جان خوشحالم که روزای خوبی روژشت سرمیزاری عزیزم امیدوارم منم زودتربه شرایط ایده آل توبرسم کنارسعیدمهربونم....
تومستجاب الدعوه شدی برام دعاکن
سلام دوست من.
به روزم ومنتظر دیدارت.
سلام رازقی جان.میدونی از کی ازت خبر نداشتم؟؟؟
وای باورم نمیشه انتقالیت درست شد...خیییییلیییییییییی خوشحالم.خدا رو شکر...دیدی آخرش درست شد؟؟
عزیزم اول بگم از خوشحالیت واقعا خوشحالم....
بعدشم من بی معرفت نیستم...
سلام خانم بی معرفت
یه وقت نیای یه خبری از خودت بهمون بدیااااااااااااا
با هات قهرم
خوب همسری رو پیدا کردی مارو یادت رفت
باشه خوب خوش باش
تو کدوم گُل هستی؟
بعدشم گلم بخدا من دسترسی به نت ندارم. یعنی دارم. اونم شدیدا! منتها از نظر امنیتی امکان باز کردن وبلاگ هامو ندارم. الانم ریسک کردم اومدم کنترل پنلم رو باز کردم. این روزها که تموم شد جبران می کنم
سلام
تبریک میگم
براتون ارزوی موفقیت و همیشه عاشقی می کنم
راستی ایا شما هردو فنی مهندسی هستید/
ممنون.
آره. چطور؟
اینبار همراه با خوندن تک تک جملان پستت لبخند رو لبام نقش بسته... با اینکه خودم هنوز در دلتنگی راههای دور به سر میبیرم اما باورت نمیشه چقدر دلم وا شد... بیشتر وقتا که اینجا میومدم خط چشمام کاملا خطی اشکی می شد اما اینبار خط لبخند رو لبهام نقش بست... امیدوارم این آرامش ابدی باشه و خدا همیشه عشقتون رو حفظ کنه و سایه عشق هماره بر سرتون مستدام باشه... از اینروزهای با هم بودن استفاده کنید برای آرامش بخشیدن و تسکین بخشیدن به تمام روزهای دوری و دلتنگی و ... .... برای همه اونایی ام که دورانی مشابه دوران شما و حتی گاهی سخت تر هم دارن دعا کنید تا هرچه زودتر به آرامش برسن... دلتون همیشه شاد و لبهاتون همیشه خندون
صبای گلم. هنوز به یادت هستم. بازم می نویسی؟ آدرس بهم میدی؟
تک تک حرف هاتو شنیدم. چشم دوست گلم...
همیشه برا همه دعا میکنم
سلام دوست خوبم من تازه دیروز وبلاگتو تویه سرچ اتفاقی دیدم . تمام روزای عاشقیم جلوی چشمم دوره شد . دوست گلم سرنوشتم اینقدر مشابهت بود که متنت رو که می خوندم اشکام تمومی نداشت. حال و هوام, عاشقیامو...من و عشقم سالهاست از هم دوریم . واسمون دعا کن تو که دعات مستجاب شده. از صمیم قلبم واست دعا می کنم . میخوام تمام آرشیو وبلاگت رو بخونم.راستی الان که دنبال انتقالی هستی شوهر منم دنبال انتقالیش هست که بیاد پیش من . دعا کن گلم زودتر درست بشه. با عشقت خوشبخت بشیییی
مهتای گلم با خوندن اینکه گفتی روزهایی مثل منو تجربه کردی همه ی وجودم آرزو شد که تو هم روزهای زیبای وصال رو بچشی...
----
یه جواب به کامنت خصوصی صبای گلم:
عزیزم این روزها بخاطر یه سری مسایل امنیتی تو محل کار که هیچ وبلاگی رو مستقیم باز نمیکنم. تو خونه هم چون فعلا خونه خودم نیست ADSL ندارم. به زودی که اوضاع رو براه شد مطمئن باش یکی از دوستای همیشگیت خواهم شد... برام باعث افتخاره...
ممنونم رازقی مهربون...از صمیم قلب واست آرزوی خوشبختی می کنم. این روزا واسه گذر تک تک ثانیه هام دعا می کنم . نمی دونم چرا اینقدر دیر می گذره . منم بریدم . خیلی دلتنگم ...واسم دعا کن خدا بهمون صبر و آرامش بده.راستی می تونم با ایمیل باهات در ارتباط باشم؟یا همینجا کامنت فقط بزارم؟به هر حال خوشحال میشم از دوستانت باشم.
تا یکی دو ماه دیگه یه مقدار در دسترسی به نت محدودیت دارم. تا اون موقع کامنت بذار. اگه نیاز به جواب خاصی داشت همینجا جواب میدم عزیزم. بعدش راحت با میل حرف میزنیم
وای خیلی خوشالم .. انگار دیگه دوران با هم بودن همیشگیتون رسیده ...
:)
خدا رو شکر...
:X
سلام دوست من.
بر شانه های شب
خبر شومی روئیده است
کز کز گیسو
در شهوت شعله
کبوتر در بزم کفتار....
....
....
واتوره به روز شد و چشم انتظار شما عزیز گرامی.
چقدر دلم برای دلگرمیات تنگ شده....پس کجایی؟
عزیزم به خدا منم دلم تنگ شده . اما دسترسیم به نت از نظر امنیت حریم خصوصی خودم مشکل داره! به زودی حل میشه و هر روز میام با پرحرفی هام!!!!