این متن رو رامینم برام میل کرد. مفهوم عمیق این شعر چیزی بوده که از همون ابتدای آشناییمون تا امروز روش تاکید داشتیم... اینکه نذاریم هیچوقت عشق در لابلای مشکلات و روزانه ها کمرنگ بشه...
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم.
دومین روز بارانی چطور؟پیش بینی اش را کرده بودی چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم سعی می کردی من خیس نشوم و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود.
و سومین روز چطور؟ گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد.
وچند روز پیش را چطور؟به خاطر داری؟که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم...
فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو..
(دکتر علی شریعتی)
بسیار زیبا وپرمعنا. مث خیلی جملات دیگه ی این استاد بزرگوارمون.
انشاا.. که همیشه عشق توی زندگیتون جاری باشه.
خانوم خانوما سلام
چطوری؟چیکارمیکنی؟چه خبر؟رمز چیشد؟
راستی خیلی نوشته ی زیباییه
واقعا ادمو تو اوج رویا و خوشبختی میبره.
امیدوارم خوشبخت تر از همیشه باشی.
احساست ناب.روزت خوش.عشقت ابدی
ایندفعه واقعا نیازمند دعاتم دعااااااااااااااااااااااااام کن....
ملیکای گلم همونطور که گفتم میخوام حال و هوای وبلاگمو عوض کنم. تا اونموقع دوست ندارم هیچ فرد جدیدی غم نوشته های قبلیمو بخونه.
ممنونم از محبتت. قطعا دعات میکنم
ب شدت زیبا بود مینویسمش تا همیشه یادم بمونه!
سلام دوست من.
بهترینها را برایت آرزومندم.
واتوره با (دار درد )به روز است و چشم به راه قدمهای مهربانت.