عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

تولد بهار نارنج

نسیم ثانیه های عاشق، برگ دیگری از صفحه ی تقویم زندگیمان را برگرداند و دوباره زادروز میلاد عشق مردادی من...

دوباره تمام روز، فکر من مشغول این سوال است که اگر رامین من به دنیا نمی آمد، من چگونه معنای عشق را میفهمیدم؟! دوباره روزها من با شوق و تب و تاب در حال تهیه هدیه و سوپرایزهای تولد بهارنارنجم هر روز ساعت ها با زبان روزه و گرمای بی حد و حصر هوا، در خیابان های شهر قدم میزنم. دوباره میان وسواس های فکر و ذهنم برای مسایل مختلف زاد روز میلادش سرگردان می شوم و دوباره...

امسال در زاد روز میلاد عشق مردادی من(17 مرداد)، میزبان مهمانانی بودیم که به دلایلی نمی خواستیم در حضور آن ها جشن بگیریم. بنابراین این جشن ماند برای بعد از رفتن آن ها. آن ها رفتند اما بهارنارنج من بلافاصله عازم یک ماموریت کاری شد. و حالا من با قلبی بی تاب و دلتنگ به دامن ثانیه ها چنگ میزنم تا زودتر بگذرند و رامین من برگردد و دوباره عطر وجودش به لحظه هایم جان ببخشد. بعد هم فردا میلاد مردادی ترین عشق دنیا را جشن بگیریم و :





چقدر نبودت در حال و هوای این دل دیوانه حس می شود. چقدر بی تو بی انگیزه و بی روح و تکراری ام! چقدر همه چیز بی رنگ می شود. چقدر خانه بوی غم میگیرد. چقدر دلم برای عطر تن پاکت پر می زند. چقدر برای آغوشت بی قرارم. چقدر برای لمس دستانت عطش دارم. چقدر عاشقت هستم... چقدر عاشقت هستم... چقدر عاشقت هستم....

+ آنقدر دوستت دارم که برای همیشه داشتنت حاضرم هر کاری انجام دهم... هر کاری.
+ آنقدر خوبی که خدا همیشه حواسش به تو هست... و من گاهی به اینهمه هواداری خدا حسادت می کنم...
+ آنقدر صبور و آرام و دریایی هستی که همیشه در مقابلت کم می آورم! همیشه شرمسار می شوم...


|| استایل قبلی وبلاگ سال هاست که تغییر نکرده بود. از همان سال 85 که اینجا افتتاح شده بود، این استایل بر روی آن بود. به نوعی به آن دلبستگی داشتم. اما به مناسبت تولدت، این استایل جدید را با تصویری از نوشته ی خودت روی ساحل طراحی کردم.

|| اتفاق مهم و مثبتی برای بهارنارنجم در راه است که تقریبا به سرانجام مثبتی رسیده است اما هنوز تا ابلاغ نهایی آن نمی توان مطمئن بود. یادم هست روزی که خونواده عزیزم و مترسک ها با ازدواج من و رامین مخالف بودند، در میان معیارهای مادی افزون بر تمام جزئیات دیگر، این معیارها را برای ازدواج من برای تمام خواستگارانم و بخصوص رامین بیان می کردند:
1- ماشین  2- خانه   3- سربازی  4- مهندسی   5- ...

طبیعتا وقتی یک دختر و پسر 19 ساله عاشق همدیگه میشن هیچکدوم از شرایط بالا رو ندارن. البته 5 مورد بالا بخشی از موانع وصال ما بود و فقط خدا میدونه که هر روز... هر روز ماجرای جدیدی سر بر می آورد و موضوع جدید و جنگ جدیدی شروع میشد. در هر صورت ما خیلی مسایل رو حل کردیم و در تمام مدت درگیری با این مسایل بار روحی 5 مورد بالا رو هم تحمل میکردیم! تا اینکه بالاخره به هم رسیدیم و از بعد وصالمون در مدت یک سال و نیمی که از پیوند ابدیمون گذشته با معجزه ی عشق... به شکل باور نکردنی به تمام موارد بالا رسیدیم. فقط مورد 5 بطور کامل محقق نشده. حالا اتفاقاتی در جریانه که ظرف نهایتا یک ماه آینده شاید مورد 5 هم حل بشه. ازتون میخوام مثل همیشه همراه دردمندیمون باشید و از خدا برامون بخواید این آخرین دونه ی این تسبیح هم رد بشه و من با افتخار به مترسک ها بگم: عشقی که یه روز به واسطه ی اون منو سرزنش می کردین، باعث شد به تمام چیزهایی که بخاطرش منو از رسیدن به معشوقم منع میکردین، برسم.
از خدا بخواین شادی اون لحظه ای که شیرینی این مساله رو به مترسک ها تعارف میکنم بهم ببخشه. به خدای مهربونم قول دادم، اگر این آخرین مورد هم حل بشه، قلبم رو از کینه صاف کنم و مترسک ها رو به خودش ببخشم...

ویژه نوشت:
21 مرداد سالروز نامزدی ما بود. سالگرد روزیکه زمین و زمان فهمید سمانه و رامین عاشق یکدیگرند... محرمیتی در کار نبود! اما برای م این نامزدی از آن جهت اهمیت داشت که همه بدانند ما مال همیم...

نظرات 9 + ارسال نظر
بانوی کوچک پنج‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:41 ب.ظ http://s1921.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی؟ مرسی که اومدی خیلی وقت بود ازت خبری نبودا ... مرسی بابت تبریکت اره دارم مادر میشم و بهتریییییییییییییییییییییییین حس دنیا رو تجربه میکنم امیدوارم شما هم روزی این حس رو تجربه کنید ... تولد همسرت هم مبارک باشه ..
راستی اینم ادرس وبلاگ نی نی مه اگه دوست داشتی سر بزن
http://ninigolema.niniweblog.com

ستاره جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:38 ق.ظ http://khabesetare.blogfa.com

سلام عزیزم
تولد همسرت بهت تبریک میگم.
قالب جدید هم مبارک.خیلی قشنگه.گرچه عادت کرده بودیم به اون قالب با اون ستاره های خوشگلش.
ولی این یکی هم واقعا کار قشنگیه.
12712

بانوی کوچک جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:00 ق.ظ http://s1921.blogsky.com

سلام عزیزم خوبی؟ مرسی که اومدی وبلاگ نینیم ...خب اره منم بعضی وقتا یه جورایی حسادت میکنم و حتی تو بغل همسرم گریه میکنم بهش میگم نکنه منو یادت بره ها ... آخه از اول نامزدی مون هم بهش میگفتم بابایی الان بهش میگم باز وقتی دخترم دنیا بیاد من هنوز کوچولوی توام ها توقع نداشته باش بزرگ بشم بران و لوس نشم !
حالا همین حس برعکسم هست اونم همش میگه نکنه نی نی دنیا بیاد تو همش به اون برسی خسته بشی و دیگه حوصله منو نداشته باشی !
اما میدونی به نظرم اینا همه دست خود آدمه یکمش و میتونه کنترل کنه ...
ولی هیچ وقت نگو که دلت نمیخواد بچه داشته باشی وقتی تو شکمته و حرکاتشو حس میکنی دوست داری زودتر دینا بیاد و بغل بگیریش

بانوی کوچک جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:03 ق.ظ

از طرفی اینقدر عشق بین خودت و همسرت بیشتر میشه که واقعا محسوس هست ... اینو از خیلی های دیگه هم شنیدم ... اتفاقا اول همسرت تو رو بیشتر دوست خواهدداشت چون تو مادر بچش هستی و این- یعنی اوج عشقتون و ثمره عشق قشنگی که بین یه زن و شوهر هست ...
ایشالا بعد دنیا اومدنش باز برات از احساساتم مینویسم ...
همیشه به این فکر کن که با نی نی چقدر زندگی و خانوادتون گرم تر و شیرین تر میشه ... البته منم تا قبل اینکه باردار بشم اصلا حسی به بچه نداشتم حتی اوایلش گاهی پشیمون میشدم و نگران اما کم کم که گذشت دیدم چه حس خوبیه و چقدر روابطمون قشنگ تر شده ... وقتی با هم راجع به روزای دنیا اومدنش حرف میزنیم قشنگ ترین لحظه هاست برامون ..

ملیکا جمعه 25 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:04 ق.ظ http://inthename.blogfa.com

ﺳﻠﺎﻡ ﺳﻤﺎﻧﻪ ﺟﻮﻧﻢ
ﺗﻮﻟﺪ ﻫﺴﺮﻳﺖ ﻣﺒﺎﺭﻙ
ﺍﻧﺸﺎﺍﻟﻠﻪ ﻣﻮﺭ ﺍﺧﺮ ﻫﻢ ﺣﻞ ﻣﻴﺸﻪ ﻋﺰﻳﺰﻡ
ﺧﻮﺵ ﺑﺎﺷﻴﺪ
ﺩﻭﺳﺘﻮﻥ دارم

قالب عاشقانه-حتما ببینید شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:23 ق.ظ http://romanticf.blogfa.com/

سلام دوست من
وبلاگ تاثیرگذاری داشته باشید...
از وبلاگی که در این مورد زدید ممنونم،بسیار زیباست.
بنده بهترین قالبهای عاشقانه را گردآوری کردم حتما و حتما ببینید.
یکی از قالبها را دانلود کنید و تاثیر وبلاگ خود رو بر بینندگان وبلاگتون دو چندان کنید.
آموزش تغییر آن را هم قرار داده ایم.
موفق باشید

رعنا یکشنبه 27 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:45 ب.ظ

تولد همسر همیشه عاشقت و سالروز نامزدیتون رو از ته ته دل تبریک می گم.
قدرت عشق خیلی زیاده ،ایشالله که مورد 5 هم خیلی زود و معجزه آسا حل میشه و همه کسایی که یه روز دلتونو شکوندن به قدرت عشق ایمان میارن

ممنون رعنا جان. تو همون رعنای رضا هستی گلم؟

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:00 ب.ظ

سلام گل من
سمانه نازم
البته که لوس نیستی عزیزم. اصلا حتی فکرشم نکن. این خیلی طبیعیه گلم. توی زمان دوری همیشه آدم انتظار روز آخر و دوباره دور شدن رو داره. یعنی می دونی که بعد از چند روز کنار هم بودن باید برای یه مدتی جدا شد باز اما وقتی هر روز با صدای نفسهای هم بیدار میشین و چشمتون روی چشمای هم باز میشه دیگه چند روز ندیدن میشه عذاب واقعی.
می دونم که در و دیوار خونه آدمو میخوره وقتی تنها باشی. اما اینم می دونم که این کوتاه ندیدن ها هم خیلی توی بهتر و مستحکم شدن روابط تاثیر داره. به جنبه مثبت و خوب و قشنگش نگاه کن سمانه. به لحظه ای که بعد از چند روز دوری با چه اشتیاقی می رسین به آغوش هم و چقدر کار میشه کرد برای استقبال از عشقت وقت رسیدن. به اینکه یه عالمه سورپرایز قشنگ میتونی براش آماده کنی.
امیدوارم رامینت هرجا هست زود زود به سلامت برگرده پیشت عزیزم و روزها و لحظه های بهتر از قبل رو کنار هم تجربه کنید.

تو همیشه بهم آرامش میدی مارال...
زندگیت پر از عشق و شادی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 09:04 ب.ظ

راستی عزیزم توی اون پست بالا نظر ثبت نمیشد.
تولد رامین خان رو هم تبریک بگو بهشون از طرف من رضا.
اینکه سالیان سال کنار هم این مناسبت ها رو جشن بگیرین و خوشبخت باشین و روزبروز به این خوشی و خوشبختی اضافه بشه به امید خدا عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد