عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

این روزها...

بسم الله العشق

لحظه ها... ثانیه ها.. دقایق... پاکند و مقدس... یادآور روزهائی پاک که جوششی ناب مهمان قلب من میشد. روزهائی که ندانسته به شبیخون قلب و احساس دعوت میشدم. روزهائی که ندانسته خدا لطفش را شاملم ساخته بود و مرا در میهمانی نور و باران پذیرفته بود...

روزهائی که شاخه ی زمستان زده ی زندگیم، سیب سرخ داد...

یکسال پیش در چنین روزهائی بود که آرام آرام از پس کوچه های تاریک زندگیم آمدی. دستان پاکت را به سمت دستان یخزده ام آوردی و از حرارت عشق پر شورم کردی. دستانم را گرفتی و مرا به آنجا رساندی که تازه فهمیدم با آن همه ادعایم از شعر و شاعری و عرفان و پاکی، هنوز هیچ از عشق و پاکی نمیدانم. کودک ذهنم را بلوغی خدائی بخشیدی...

و بدین گونه بود که خدا تو را به من هدیه کرد و...

آن روز تو به من گفتی که دلت در این روزهای پایانی سال گرفته... و امروز من به تو میگویم که دلم از مرز گرفتگی گذشته و به جنون بیقراری ات رسیده ام... براستی بهارآورترین ترانه ی هستیم؟ کجاست مرا لیاقت آن چشمان و دستان آسمانی تو؟...

 

من عاشق ... تو عاشق...

من اینجا... توآنجا...

 

میپرستمت...

 

رازقی تو

نظرات 4 + ارسال نظر
سکوت دیوار شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
همیشه باید قدر هدیه ها را دونست...راحت از دستشون نداد
...ما که راحت از دست دادیم...حالا تنهاییم..شما لذت را تجربه کن...نوروز هم بر شما مبارک
امیدوارم به همه آرزوهات برسی...

اکبر شنبه 26 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 10:43 ب.ظ http://akdi.blogsky.com

سلام
تا اومدم بگم که اولین هستم دیدم که یکی دیگه هم نوشته عیبی نداره من دوم شدم.
منم سال نو رو بهت تبریک میگم و امیدوارم که همیشه عاشق و آبی و سرفراز باشی.
برای رامین جان هم آرزوی سلامتی و موفقیت دارم و ان شا الله که همیشه برات نگهش داره.
فعلا

رامین یکشنبه 27 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:11 ب.ظ

مانی سه‌شنبه 29 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.g0rbat.myblog.ir

سلام
ممنونم که به وبلاگ من اومدی
عید بر شما مبارک
وبت خیلی زیباست
موفق باش

یاعلی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد