عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

چه کسی میفهمد؟...

چه دردیست خدایا میکشم؟ چه کسی میفهمد مرا؟ چه کسی میتواند درک کند عمق عشق و احساس من تا چه حد است و از دوری محبوبم چه میکشم؟ و به قول تو... "آدم ها می آیند... میروند... مشغولند... کدام یک اندیشه های من و تو را در سر دارند؟... کدام یک من و تو را میفهمند؟ چه کسی میداند دو جوان خسته چقدر تنهائی کشیده اند... هرگز عزت نفس خود را به سرگرم شدن های موقتی نفروختند تا گمشده ی خود را بیابند..."

 و اینک من و تو گمشده ی هم... اما... دور از هم... گاه آنقدر دوریت عذابم میدهد که با خود میگویم شاید این نیز امتحان خداوند است... همان خدائی که حتی یک لحظه هم من و تو را تنها نگذاشت...

هر چند دوریت هر روز مرا تا حد جنون و شب ها تا حد مرگ میکشاند، اما از تقدیر خود خرسندم!! چند روز پیش یکی از سررسیدهایم را اتفاقی نگاه میکردم.. یکی از صفحاتش خیس اشک هائی بود که شب عید سال گذشته در خلوتم با خدا دردودل کرده و از تنهائی هایم گله کرده بودم... و براستی که خدا چه زیبا هدیه ای به من داد. درست دو روز بعد...

بگذار آن روزها را مرور کنم... همان روزها که...

{ و این قسمت حذف میشود... تنها به آن دلیل که تنهائی هایم را تنها با کسی قسمت میکنم که عاشقانه می پرستمش... او که میفهمد چه میگویم.  او که آنقدر بزرگوار است که مصرانه میخواهد در گذشته ی من نیز شریک باشد!!! ... "خاطرات تنهائیهایم را میخواهد!!" او که برای گذشته ی من و تنهائی هایی که کشیدم اشک میریزد!!! خدایا کیست این موجود که همیشه مرا به شگفتی می آورد؟!! او که بزرگی اش چنان مرا به شگفت می اورد که مرا برای بدست اوردن لیاقتش دست به دامان خدا میکند... }

تا اینکه تو آمدی...

و معجزه ی بزرگ عشق رخ داد... و من... بسم الله العشق... عاشق شدم...

 

پینوشت 1: خوش باش عزیز دل... تنها خوشم به دلخوشی تو... دستان پدر و مادرت را میبوسم چرا که تو را برایم "ساختند"...

پینوشت 2: ورطه ی عجیبیست این عشق... دقیقا همانند امواج دریا میماند... گاه آرام و گاه طوفنده... و همین ناپایداری آن است که... گویا میخواهد عاشق را تا حد مرگ پیش برد و باز گرداند...

زجر کش میکند!!!

پینوشت 3: تا امروز حتی یک آپ را هم تنها به دلیل بروز کردن و امثالهم نگذاشتم! تک به تک آپ هایم را با احساس دقیق همان لحظه نوشتم. همین! این برای آنان که شاید بپندارند اینجا تنها یک وبلاگ است!!!

پینوشت 4: برای رسیدن به تو یکسال است که با دنیا "منطق گونه" جنگیده ام!!!! زین پس نیز... سنت ها را در هم خواهم شکست... چنانکه تا امروز نیز...! همین!

 

نظرات 20 + ارسال نظر
بهار شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:35 ق.ظ http://lalaeeeasheghone .blogfa.com

بهار شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ق.ظ http://lalaeeeasheghone.blogfa.com

سلام .
من می فهمم خانومی .
می فهمم

http://clips.zendehrood.com/SourceFiles/khodanegahdar%20(zendehrood.com).swf

دوست داشتی این و نیگاه کن .

مهدی شنبه 26 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:27 ب.ظ http://www.besoyesahel.blogfa.com

سلام دوست عزیزم چه وبلاگ با احساس و زیبایی دارین خیلی لذت بردم
شبنمی با برگ گل آهسته گفت

همنشینی با تو ،چه حالم را شکفت

رنگ و رویت جلوه اندام من

نقش رویت گشته طرح جام من

همدمی زیباتر از گلبرگ پاک

کس ندارد،در تمام انتخاب

من عروس صبحگاه روشنم

چون که گلبرگ تو شد رخت تنم

هم لطیفی،هم معطّر،هم نجیب

نیستی چون دیگران اهل فریب

نکته ای سربسته در فکر تو نیست

جز پیام عاشقان،ذکر تو نیست
عاشق و آزاده باشی
یک سبد گل تقدیم شما

امید یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:31 ق.ظ http://omid48.blogfa.com/

سلام بزرگوار
از اینکه سایه سپید یاس گونه ات رو و بوی شیرین بهار نارنج حضورت را روی شن های احساس برهوت تفتیده وب
یک عاشق بدون معشوق (که با خاطراتش عشق ورزی میکند) کشیدی سپاسگزارم
باغ دلت همیشه سبز باد

......... یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:06 ق.ظ http://www.s0k0ot .blogfa.com

...سلام....وبتو کامل خوندم...ببخشید که دیر اومدم...ممنون بابته نظرت و...... راستش وقتی پستات رو می خوندم..... احساس می کردم دلم پر میشه از یه حس قشنگ...... انگار برای چند لحظه ادم باور میکنه توی این دنیای لعنتی نیس ولی بعدش.........نمی دونم..........فقط یه ارزو دارم......از صمیم قلب........شاید برای خودم.........و اون اینکه......... امیدوارم واقعا عاشق باشین.............همونجوری که باید باشه و .........تقریبا نیست..........

میدونی روزی که میخواستم تو این وبلاگ شروع به نوشتن کنم چیزی که بیشتر از همه عذابم میداد نوشتن از عشق تو محیطیه که آدم هاش "خواسته و ناخواسته" نمیتونن از روی چند خط نوشته پی به احساس آدما ببرن. در مورد یه عشق هیچ وقت نمیشه از روی نوشته ها قضاوت کرد... و از روی حرف ها... وقتی به اوج عشق میرسی امکان نداره بتونی ازش حرف بزنی. این بحثیه که تو مقوله های عرفان زیاد ازش بحث شده.(چه برای عشق زمینی و چه خدائی) اعتقاد خودم که از درون و احساس خودم خبر دارم اینه که من با این نوشته ها نمیتونم عمق احساسم رو به همون که این وبلاگ رو "تنها برای اون" ساختم هم بیان کنم. به عنوان این پست دقت کنید!
اینه که دوست عزیز بهتره من و شمای وبلاگ نویس هیچ وقت به سادگی چیزی رو که باور نمیکنیم محکوم به نبودن نکنیم!! کما اینکه اصلا امکان داره من منظور شما رو خوب نفهمیدم.
این یه جواب به کامنت شما نبود. تنها دردودلی دوباره بود... گله ای از دنیای مجازی که از همون ابتدای عشقم از به زبون آوردن کلمه ی مقدس "عشق" در اینجا اکراه داشتم. و جز بکار بردن "بسم الله العشق" دهان به این کلمه ی مقدس معطر نکردم... پینوشت 3 رو هم مطالعه کنید(عنوان این پست و پینوشت 3 گواه این حرف هام هست)
در ضمن آدرس وبلاگتون رو نذاشتین تا سعادت دیدار مجدد داشته باشم...
یا علی

شیما (دختر گندم ) یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:45 ب.ظ http://www.gand0m.blogfa.com

گریه میکنم . برای نخستین بار بی آنکه اشک بریزم گریه میکنم .بی آنکه چشمانم خیس شده باشد. جالب نیست نه ! چطور میتواند جالب باشد وقتی حتی بغض هم نکرده ام ... هیچ تورم خاصی هم گلویم را درهم نمیفشارد . سینه ام نمیسوزد ٬ قلبم تیر نمیکشد . گفتم که خودم را گم کرده ام این من نیستم که توی این اتاق نشسته ام و دستهایم را روی شقیقه هایم می گذارم و می فشارم و به جای دیگری فکر میکنم . پس حتما این من نیستم . برای همین است که بدون فشار و بغض و بدون بارش اشک گریه میکنم .

سلام .

بعد از یک مدت طولانی آپ کردم .
خوشحال میشم بیای .
منتظرم

راستی قدر این لحظه های عاشق بودن را بدان !
اگه موافق با تبادل لینک هستی بهم بگو .

مونا و مهدی یکشنبه 27 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:59 ب.ظ http://mona-mehdi.blogfa.com

سلام
ممنون که جواب مهدی جونمو دادی......!!
هر جند وقتی ازم پرسید خودش فهمید ولی بازم ممنون

کورش(k2-4u) دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:34 ق.ظ http://k2-4u.com

سلام وبلاگ زیبایی داری به من هم سر بزن
تک تولز یک دشمن سر سخت برای پسورد سندر ها
https://shabgard.org/forums/showthread.php?t=11731
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/help%20Tak%20Tools%202%20Beta.GIF
http://takfanar.persiangig.com/Cracked/myf/zip/Tak%20Tools%202%20Beta.zip Send to all Plz

مونا و مهدی دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 04:03 ب.ظ http://mona-mehdi.blogfa.com

سلام به دو عاشق پاک و دلشاد
هر جا هستید شاد و موفق باشید و به عشقتون برسید
مونا و مهدی به روزه خوشحالمون کنید سر بزنید
خیلی ماهین
با بهترین ارزوهاااااااااااااااااااااااااااااا
تا بعد..

[ بدون نام ] دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:18 ب.ظ http://tobelove.blogsky.com

سلام رامین جان عشق حس زبیایی است

مهیاد دوشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 10:54 ب.ظ http://nightroom.blogfa.com

سلام
عالی بود



من آپم یه سری بزنید به ما؟[گل][گل][بدرود]

فرهاد سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:49 ق.ظ http://tolooe-binazm.blogfa.com

دعوت نامه رو براتون فرستادم امید وارم خوشتون بیاد

عاشقترین پروانه سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:32 ب.ظ http://elaheyenaz-s.blogfa.com

سلام دوستای گلم...خوبین؟؟؟؟

هنوز متنتون رو نخوندم...بازم میام....

یه دوست سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:49 ب.ظ http://mohtaje-to-h.blogfa.com

بسم الله العشق
سلام.....نمی دونم چی بگم؟ خیلی عاجزم در برابر این همه عشق .....فقط می تونم بگم فوق العاده ست فوق العاده.....خوش به حالتون با این دل پاکی که دارین خوش به حالتون با این عشق قشنگی که دارین خوش به حالتون .....ایشالا که تا ابد با هم باشین مطمئنم که خدا شما رو با این عشق پاک تنها نمی ذاره و حتما کمکتون می کنه. باور نکنین شاید ولی وب شما ساعت ها منو از کار و زندگی انداخت خیلی اتفاقی وب شما رو دیدم من وبگرد نیستم اتفاقی وب تون رو دیدم آهنگ وبتون منو مجذوب کرد و بعد کلمه به کلمه سطر به سطر حرفای دلتون............خیلی حال و هوامو یه جوری کرده درکتون می کنم چی می گین آخه همش حرفای دل منه ولی من مثل شما نیستم دست به قلم خوبی ندارم ....می دونم که اینا حرفای دلتون هست ولی باور کنین از صد تا شاعر معروف و نویسنده عالی قدر بهتر و بهتر و بهتر تر می نویسین می خواستم اگه اجازه بدین از نوشته های دلتون کپی بردارم آخه بدجوری به دلم نشسته البته اگه راضی باشین. بازم می گم به عشق قشنگتون غبطه می خورم مراقب عشقتون باشین و قدر هم رو بدونین....بازم میام حتما میام هر روز میام....خیلی خوشحالم با شماها آشنا شدم. چقدر دلم می خواد همش حرفاتونو بخونم ......
یا علی

سمانه ی عزیز سلام. بسیار ممنون و سپاسگذارم. برایم جای بسی دلگرمی بود با کسی آشنا شدم که نوشته هایم را فهمید.
به وبلاگت سر زدم. متاسفانه نه ایمیلی گذاشته بودی و نه قسمت نظرات فعال بود.
ازت میخوام آدرس ایمیلت رو بذاری تا بیشتر با هم در ارتباط باشیم. در مورد کپی متون وبلاگ هم ... بعدا با هم صحبت میکنیم سمانه ی عزیز.
گفتی که باز هم سر میزنی. برایم جای بسی افتخار است کسی که میفهمد چه میگویم مهمان هر روزه ی وبلاگم باشد. اگر آمدی رد پائی از خود بگذار.
یا علی

کیانا سه‌شنبه 29 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 09:50 ب.ظ

سلام وبلاگت خیلی عالی بود
دوست عزیز

رویا-علیرضا چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ق.ظ http://sayehe2eshgh.blogsky.com/

سلام دوست عزیز ممنون که به وب ما سر زدی ونظر دادین اگه مایل هستید تا با هم لینک داشته باشیم .مرسی از لطفتون منتظر شما هستیم!

مرد یخی چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:36 ق.ظ http://nightlight.blogsky.com

بر لبه ی ماه راه می رفتم تا برایت ستاره ای بچینم برای یاری چشمانت به هنگام مستی و در بی نهایت کهکشانها زیباترین همراهم خاطره ی لبهایی است که داغی شیرین بر پیکرم نواخت تا هبوط تلخم در ذهن شیدایم آشیانه کند.

برگرفته از:http://daryadarya.blogsky.com
------------------------

یاس رازقی و بهار نارنج گلم
سلام.راستش کاملا حق با توئه.اما شاید یادمون رفته که یخ طراوت آب؛روانی بخار و خنکای ابر رو یکجا تو دلش داره می دونی چرا من متن هام رو تو نت می ذارم؟چون تو دنیای واقعی کسی نبود که بتونه درک کنه؛کافیه نشون یه همکلاسی بدی تا سیل واژگان تحقیر آمیز از قبیل تو دختری و اینا روانه ت بشه.چون بر اساس تجربه م یاد گرفتم احساساتمو نشون کسی ندم همه اطرافیان فکر می کنن من یه مرد یخی ام و می ذارم راحت باشن؛واسه همین اسمش رو گذاشتم نا گفته های مرد یخی.
-------------------
کدام یک می توانند من و تو را بفهمند؟چه کسی می تواند راز بوسه هایمان را که شب هنگام با بذر مهتابی ماه بر لبان یکدیگر کاشتیم را فاش کند؟چه کسی به جز خود عشق؟

دلت شاد گلم
امضا:مرد یخی
شاد باشی گلم

یه دوست چهارشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 05:37 ب.ظ http://mohtaje-to-h.blogfa.com

بسم الله العشق.....

سلام...بازم اومدم گفتم که هر روز میام.....خیلی قشنگه خیلی....وبتون منو واسه چند ساعتی از این دنیا جدا میکنه واسه چند لحظه غصه هامو فراموش می کنم واسه چند لحظه فراق و دوری از قلبم رو فراموش می کنم...یه حس قشنگی به وبتون پیدا کردم.....برای منم دعا کنین خیلی بهم ریختم خیلی داغونم .....مراقب خودتون باشین.
یا حق

* رامین تو * پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 08:24 ق.ظ http://Love U

نمیدونم چی بگم ...
دلم برات تنگ شده .. خیلی.. خیلی


خیلی دوستت دارم...


چشمای قشنگت رو میبوسم
هیچوقت تنهام نذار..کاش آدم ها میدونستن که من .. رامین .. واسه تو میمیرم.. میمیرم...همین



بهار نارنج

یه دوست پنج‌شنبه 31 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:09 ب.ظ http://mohtaje-to-h.blogfa.com

برای مردن، افتادن از هیچ ارتفاعی لازم نیست ..... فقط کافیست که از چشم تو بیافتم

سلام.....خوبین؟ چرا آپ نمی کنین ؟ من بی صبرانه منتظر حرفای قشنگ دلتون هستم.
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد