عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

دیوانه خواهم شد...

دیوانه خواهم شد... آرام آرام… این را خوب میدانم.

دیوانه خواهم شد... ازسوز فراقی که میکشم... از شدت تحملی که فراترازظرفیت من است... از ناتوانی دستانم...

سخت است... قصه پرداز زیباترین لحظاتم کیلومترهادورترازمن... درخلوتی از جنس آن روزهای من... درد را بخش می کند...

و من... ناتوان و درمانده فقط اشک میریزم و خدا خدا میکنم...

و امشب من از این غصه دیوانه خواهم شد...

مولای پنجره های خیس زمان معشوقم را دریاب...

------------------------------------

10 روز رویایی کنار هم بودیم. 10 روز که با همیشه متفاوت بود. یکی از مهمترین حادثه های عاشقانگیمان اتفاق افتاد... آنچه از آن در یادهامان ماند شیرینی بود و زیبایی... خاطراتی زیبا که روزگارانی بعدتر برای نسلی دیگر خواهیم گفت... روزی خواهد رسید که در گوش "باران" بگوییم : 

                                               ما خوشبخت ترین بودیم و هستیم.

نظرات 3 + ارسال نظر
فرزانه دوشنبه 13 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 08:14 ب.ظ http://www.oxinads.com/?a=11789

به ما هم سری بزن

**رامین تو** چهارشنبه 15 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 11:23 ب.ظ http://...

اینجا فقط با یاد خاطرات تو زندم...با یاد لحظه لحظه های با تو بودنم...
غم دوری تو...دیوانه میکند مرا...
آه...
باز دوری...دلتنگی...اشک...انتظار
انتظار
انتظار...
...

یک دوست شنبه 19 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:13 ق.ظ http://siedmahmoodmoosavi.blogfa.com

انتظار روزهایی رو میکشم

که مطمئن شم فقط و فقط مال منی!

راستی...

چه قدر زمان رسیدن به تو دیر میگذرد
دوست عزیز وبلاگ بسیار زیبا ودلنشینی را تاسیس کرده ای امید است که در تمام مراحل زندگی دنیا بر کام شما باشد
لطفا بی وبلاگ ما هم سری بزنید ونظر بدهید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد