عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

چهارمین شب آرزوها نیز در حماسه ی عشقمان رسید...

 شب چشمان تو...

 

شب از پنجره ی چشمان تو به تنهاییم آرامش داد. زانوانم را از بند دست هایم رها کردم. دست به آسمان نگاهت بالا بردم و ستاره چیدم... با هر ستاره آرزویی زیر لب زمزمه کردم و با هر آرزو اشک ریختم... 

سلامتی تو... لیاقت من برای تو... و ... و ...

و در راس همه ی آرزوها از خدای زیبایمان خواستم طومار این فاصله ها را برای همیشه در هم پیچد و دست های عاشقمان را برای هماره ها در دست یکدیگر نهد... و عجیب بود وقتی پیامک های تو رسید و دانستم تو نیز دقیقا همین آرزوها را... 

من و تو هر جای دنیا که باشیم همیشه از یک آسمان ستاره می چینیم... 

 

پینوشت: 

۱- کاش دیگر هرگز به آن شهر باز نگردی!  

۲- تلاش بزرگی پیش رو داریم. دیگر فاصله را نمی پذیریم. اینبار محکم تر از همیشه برای برداشتن فاصله ها قدم بر می داریم. دیگر هیچ قانونی هم نمی تواند مقابلمان بایستد...  

۳- وصیت کردم... اگر در این سال های دوری از تو مُردم مرا در شهر تو دفن کنند تا لااقل ان موقع حس کنم عمر فاصله های زمینی به سر رسیده است... فقط قول بده عطر پدر و مادرم را بسیار بر سر مزارم بیاوری... عجب دردیست! من همیشه باید درد دوری عزیزی را داشته باشم. حتی پس از مرگ! 

۴- داشتم آرشیو سال های پیش وبلاگ رو مرور می کردم. تو یه پستی نوشته بودم: "قصه ی دخترک و پسرک عاشق قصه ها هنوز ادامه داره... کاش همونطور که شروعش توی یه روز بهاری بود ، اوجش هم بهاری باشه... رسیدنی بهاری داشته باشه..."  اشکام ریخت... خدای من چه تقدیر زیبایی. دقیقا ما در بهار شروع کردیم و توی یه بهار زیبا (بهار امسال) هم به هم رسیدیم... خدایا شکرت ، چجوری می تونم سپپاسگذاریتو کامل بجای بیارم؟...

نظرات 12 + ارسال نظر
عبادتگاه عاشق جمعه 5 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:00 ق.ظ http://www.mehrabe-eshg.blogfa.com

.......................................................................وقتی که ضربه ی تیشه را بر ریشه های آرزوهات حس میکنی بدان که درخشش شهاب سنگها از تکه های قلب ستارگان است
.......................................................................
دوست عزیزم کد آهنگ رو میتونید بدین ممنون میشم

سانیا شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:07 ق.ظ http://banuye.blogsky.com/

وای عزیزم
دختر خوشگل
خدا نکنه بمیری
میام دختر گوشتو می پیچونما :)
هزار سال زنده باشی خانومی
فکر همسر مظلوم رو نمی کنی از این حرفا می زنی
ایشالله دلت هم مثل عشقت بهاری باشه
وای بهار همیشگی شو.....
نمی شه خانوم تو زودتر بنویسی

صبا شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:31 ب.ظ http://WWW.SAHELEPARVAZ.BLOGSKY.COM

سلام دختر مهربون
خیلی خوشحال شدم کامنتتو دیدم
نمیدونم به کدوم کامنتم اشاره کرده بودی خیلی خوب میشه بگب کامنتم مربوط به کدوم زمانه تا خودمم هم دوباره بخونمش
وبلاگ شما واسه من یک آرامش عجیبی داره
من تمام دلتنگیها و نوشته هاتو با تمام وجودم درک می کنم
مخصوصا که با این دست نوشته های بسیار زیبای تو
خیلی وقتا حرفای دل منو هم مینویسی
واسه همینم گاهی اوقات از جمله هات واسه بیان احساس خودمم هم استفاده میکنم
متاسفانه من این موهبت هنر نوشتن رو ندارم
ولی جملات و پستهای وبگاه شما خیلی کمک میکنن به نوشتن من
خیلی لحظه ها رو گذروندی که من هم طیشون کردم و همچنان در مسیر دارم پیش میرم
روند روزهای گذرونده ی تو واسم امیدبخشه
روز وصال شما برام خیلی روز خوبی بود
خیلی دعاتون کردم
آرزو دارم که عشقتون هر روز بیش از پیش بشه
و همیشه در کنار هم باشید
واین دل نوشته های عاشقانتون تجربه ای باشه واسه من وامثال من
دلتون شاد
غمهاتون کوتاه

صبا شنبه 6 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 01:53 ب.ظ

پست ۱۰ اردیبهشتت رو هم خوندم
خیلی خیلی جالب بود
شما ۲ نفر واقعا برازنده ی همید
۲ نفر وقتی تو زندگی باید احساس خوشبختی بکنن
که تمام احساسات هم رو درک کنن
و تلاش داشته باشن واسه پاسخگویی به ابراز احساست همیدگه
وصال شما رو به پدرت هم تبریک میگم
پدر ومادر بزرگترین سرمایه های زندگین
که نظراتشون همیشه قابل احترام
و شما ۲ نفر خیلی خوب تونستید که همدیگرو واسه خونوادهاتون بشناسونید
در این مراحل دیگه وظیفه بر عهده ی ماست که بتونیم اونیوکه دوسش داریم و انتخابش کردیم واسه خونواده توصیف کنیم
و به تبع اون خودمون رو واسه خانواده ها ثابت کنیم
خیلی روزهای پرماجرایی رو گذروندی عزیزم
عیبی نداره تحمل یکسری سختیها و دوری ها و دلتنگیها ارزششو داره
منو هم دعا کنید

فیروزه دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام عزیزم...این نیز بگذرد...صبور باش گلم...فدات...بوس بوس

شی شی دوشنبه 8 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 07:32 ب.ظ http://in-rozha.blogsky.com

سلام
چه نوشته ی زیبا و با احساسی...
چه عشق بزرگ و زیبایی دارید...
امیدوارم هر چه زودتر به وصال برسید...
ممنون که اومدی پیشم...از آشناییت خوشحالم...بازم میام
شاد و عاشق باشی

آهسته وحشی می شوم ... سه‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 08:16 ب.ظ http://baroonebahar.blogfa.com

سلام بانو ..
دلتنگت شدم .. کمی زودتر بیا !
و جواب سوال !
کلمه های رنگی ،‌ اون کلماتی اند که توی ذهنم معنی خاص و پررنگ تری دارند و هر لحظه تو افکار و زندگی من می چرخند ..
و اینکه ..
من هم همین آرزوها رو کردم .
ولی در آغوش خودش و با صدای بلندی که هق هق گریه امان نمی داد‌!!!
شاد باشی مهربان ..

[ بدون نام ] چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 03:01 ق.ظ

سلام
امیدورام همونطور که گفتی با یه استراحت درست بشه
انشالا که میشه
راسش یه کم یه سری اتفاقاتی که اخیرا برام پیش اومده باهاشون حال نکردم
البته ...
هیچی
بهتره بگم دعام کن
چون خودم هم نمیدونم چمه
یعنی می دونم ها ولی خب دیگه....حالا

ملی چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 09:38 ق.ظ http://www.mali88.blogfa.com

تبریک می گم.

امیدوارم همیشه توی عشقتون موفق باشین.

و همیشه در کنار همدیگه آرامش داشته باشین.

قطعه ای از خدا چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 04:53 ب.ظ http://apieceofgod.persianblog.ir

از ابراز لطفتون ممنون!
وبلاگ درخور احترامی دارید!
تبادل لینک؟!

آوا چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 06:54 ب.ظ http://www.hastiye-ava.blogfa.com

واقعا خدا رو شاکر باشین که به هم رسیدین و واسه همه ی عاشقا دعا کنین....
نمیدونی چقدر خوشحال میشم میبینم عاشقا به هم میرسن

آهسته وحشی می شوم ... چهارشنبه 10 تیر‌ماه سال 1388 ساعت 11:46 ب.ظ http://baroonebahar.blogfa.com

سلام بانو !
ولی اون این زیبایی رو داره تلخ می کنه ..
نمی دونم چرا ..
انگار عوض شده ...
می ترسم بانو ........
راستی آدرس اون یکی خونت رو گم کردم . برام بذار.
شاد باشی مهربان ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد