عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

روزهای سخت دوری...

روزهای سختی رو میگذرونیم... دلتنگی هام خیلی زیاده... طوریکه گاهی حس می کنم دیگه قدرت تحمل و صبوری ندارم. شب ها با اشک و التماس به خدا می خوابم و صبح به امید یه معجزه! روزمو شروع می کنم. اما ناامید نیستم و می دونم این شرایط به زودی درست میشه. یه حسی بهم میگه یک سال دیگه همه چی درست میشه... رامینم به تازگی کار جدیدی رو شروع کرده و با زرنگی و پشتکاری که داره روز بروز بیشتر پیشرفت می کنه... و من... از صمیم قلب بخاطر همه چی... به خاطر زرنگی و پرتلاش بودنش... به خاطر بزرگ و مهربون بودنش... به خاطر پایداری و محکم بودنش... به خاطر عشق حقیقی و بی منتش... به خاطر همه و همه بهش افتخار می کنم...

آبان رسید... میشه گفت به نوعی برای ما آبان مهمترین ماه زندگیمونه. چون 19 آبان سالروز آشناییمونه. درست غروب 19 آبان بود که هر دو در اوجی از دل گرفتگی و تنهایی با آشنا شدیم. اون شب در حالیکه هنوز هیچی بین ما نبود تو دفتر خاطراتم از اون نوشتم. نوشتم: نمی دونستم هنوز هم تو دنیا آدم هایی هستند که شادی و روحیه داشتن دیگران براشون مهمه... البته خیلی جالب بود که دو سال بعد زمانیکه داشتم دفترمو مرور میکردم اتفاقی اون خاطره رو دیدم . یعنی اصلا یادم نبوده یه زمانی توی خاطرات اون روزهام از رامین هم نوشتم. آخه چون بینمون چیزی نبود یا در واقع من هنوز از عشق اون بی خبر بودم اون اتفاقات و برخوردها برام طبیعی بود اما به چشم یه انسان بزرگ و قابل بهش نگاه می کردم. شاید توی پست بعد از ماجرای اون روز براتون چیزهایی گفتم.

یه سوپرایز هم برا رامینمدارم اما چون میاد و وبلاگ رو می خونه الان نمیگم. باشه وقتی سوپرایز شد برا شما هم میگم.

برامون خیلی دعا کنید. می دونم که خیلی هاتون به نوعی درکمون می کنید... 

+ زندگی با عشق چقدر زیباست. همیشه بهش فکر می کنم. درسته که از عشقم دورم و خیلی وقت ها از دلتنگی کلی هم اشک می ریزم. اما زندگیم زیبایی خاصی داره. از همه چی راضیم. همه چی برام جالب و قشنگه. با همه وجود احساس خوشبختی می کنم. خدایا به خاطر اینکه نذاشتی زندگیم بی عشق باشه ازت ممنونم...

نظرات 9 + ارسال نظر
حسن حساس دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:33 ب.ظ http://www.watersky.blogsky.com

خدا شما دوتا گنجیشک عاشقو گل هم نگر داره ...منتها ایشالا مشکل مالی پیش نیاد براتون چون عشق با پول از دو مسیر جدا میرن.الان پس انداز کنین و جدی بگیرین و عشقو نم نم مزه مزه کنین.اگرم که همه چی مرتبه دس 4 نفرو بگیرین!

من و او دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 02:54 ب.ظ http://golhayerangi.blogsky.com

سلام ممنونم که بهم سری زدین!!
مدرسه ی ما کارنامه ی آبان ماه میده....برای همینم توی آبان ازمون امتحان میگیرن!!

وانیا دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ

سلام دوست جونم. خوبی .چه جالب .حتماً برامون تعریف کن.باید خیلی جالب باشه. راستی سورپرایزتو برام آف کن ببینم چیه. البته اگه دوست داشتی عزیزم.انقدر هم غصه نخور .اینم یه جورشه دیگه.تند تند بهش زنگ بزن.بای.

سانیا سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:20 ق.ظ

سلام عزیز دلم
تو عشق رو زندگی می کنی خانوم
تو به عشق جون می دی
وقتی از این راه دور دلتون برای هم می تپه معلوم می شه که عشقتون گرم و محکمه
منتظر خاطره خوشگلت هستم عزیزم

زهرا سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:32 ق.ظ http://zaneashegh.blogfa.com

سلام به بهارنارنج و یاس رازقی.
از شادیتون شادم و امیدوارم همیشه کنار هم باشین .سال روز آشناییتون هم پیشاپیش مبارک . راستی اینو بگم که منم با امیر 18 آبان عقد کردم آبان هم برای من ماه خوبیه.

[ بدون نام ] چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ

مگه این امتحانا میزاره آدم بیاد نت؟!:ی:ی
خیلی کم میام وقتی هم میام خیلی بخوام بمونم 15 مین...مگر اینکه علی بیاد که بخوایم بچتیم!!!
تازه بابا رفت ماموریت نذاشتم لپ تاپو ببره آخه کامپیورم ترکیده...آدم که بچه آخر باشه و تو خونه ام 1 نفر حرفش خود به خود به کرسی میشینه:ی:ی!!!

من و او چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:21 ب.ظ http://golhayerangi.blogsky.com

مگه این امتحانا میزاره آدم بیاد نت؟!:ی:ی
خیلی کم میام وقتی هم میام خیلی بخوام بمونم 15 مین...مگر اینکه علی بیاد که بخوایم بچتیم!!!
تازه بابا رفت ماموریت نذاشتم لپ تاپو ببره آخه کامپیورم ترکیده...آدم که بچه آخر باشه و تو خونه ام 1 نفر حرفش خود به خود به کرسی میشینه:ی:ی!!!

مریم چهارشنبه 6 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:45 ب.ظ http://my-l0v3.blogfa.com

سلام سمانه جان.باز مثل همیشه نوشته هات سر شار از عشق و محبته.به نظرم اقا رامین خیلی باید قدرتونو بدونه که همچین همسفری داره.همیشه به یادتم.خوشبخت بشین

پرنده خانوم جمعه 8 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:24 ب.ظ

وااای
۱۹ آبان؟؟؟
پیشاپیش تبریک میگم خانومی
ایشالا که تا ابد کنار هم عاشقانه زندگی کنید
راستیییییییییی
سورپرایزت چی بید؟؟؟؟
بوووووووووووووس برای یاس عزیزم:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد