عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

ساده میگم. سلام خدا!

سلام خدا. بازم منم. همون دیوونه ی همیشگی. سلام خدا. بازم منم. می بینی که دست بر نمی دارم. تو همیشه هستی. این منم که گاهی در چرخش به دورت از مدار تو منحرف میشم. داره روزهای مهمی از راه میاد. می خوام خودمو بین ادمای خوب پنهون کنم تا شاید به واسطه ی اونا به منم توجه کنی. با دست های خالیم میام اما دستامو پر کن از لطفت... خدا من آدمم! بهتر از اینم نمیشم. هر چند سعی می کنم! اما تو تنهام نذار. تنهامون نذار... به حرمت اونا که خیلی برات عزیزن دستامونو بگیر. خدا تو اگه بخوای که کاری نداره اخه! خدا جون؟ یه کاری کن تاسوعا عاشورا با ذهن راحت برای مولامون عزاداری کنیم. خب؟  

نذر می کنم اگه... دو تا سنگ* بخریم برای حرم اما حسین(ع)... 

* نمی دونم می دونید یا نه اما هر چندوقت یه بار کاروان هایی از ایران برای بازسازی عتبات عالیات میرن. از ایران مصالح می برن. من یه سری کامیون هاشونو که بین بدرقه ی مردم از شهر خارج میشدن دیدم. مثلا یه کامیون آجر. یه کامیون سنگ نما . چشم های اشک بار. دل های عاشق... قلب های شکسته... حتی من اینجا یه ساختمونی به نام ستاد بازسازی عتبات عالیات دیدم. پارسال تو حسینیه ها میگفتن شما می تونید یه سنگ به نام خودتون بخرین و با کاروان های ما بفرستین برای حرم امام حسین. حالا منم امسال می خوام نذرم این باشه... الان که دارم می نویسم چشام بارونیه...   

 

پینوشت :  

۱- دل گرفتگی پست قبل به دلیل همون دوری های همیشگی بود و البته حاجتی که از خدا خواستم اما شاید صلاح نبود که اجابت نکرد...  

۲- من از دوری عشقم زیاد گله کردم. اما هرگز ناشکری نکردم. همیشه فقط دعا کردم و توکل به خدا. من تو اوج دوری و غم عشق باز هم معتقدم منشا عشق خداست و هرچی پیش بیاره خواست خداست...

و حرف آخر باز هم اینکه: 

دنیا دنیا عاشقم...

 

نظرات 5 + ارسال نظر
مهدی و هنگامه چهارشنبه 25 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:55 ب.ظ http://www.2ravani.blogfa.com

سلام
به حرمت این عشق قشنگتون
ازتون یه درخواست دارم
بیاین به وب ما
تو وبمان ادرس وب کیمیا هست
برید تو وب کیمیا و یه جز انتخاب کنید
برای روح محمد مهدی عشق مینا
ما باید خودمونو تو غم یه عاشق که عین
ما بود شریک بدونیم
البته فقط یه خواهش بود
می تونید خواهشمو رد کنید

زهرا پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:25 ق.ظ http://zaneashegh.blogfa.com

سلام یاس رازقی عزیزم.
خیلی دلم هوای زیارتگاه را کرد کاش می شد برم حرم امام رضا.
خدا حاجته همه بنده هاشو براورده کنه. حاجت ما را هم همینطور.

francois پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 10:02 ق.ظ http://www.francois.blogsky.com/

امیدوارم در رسیدن به این هدف موفق باشید

آفتاب پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 ب.ظ

عزیزم متاسفم که ناراحتت کردم..توی اون پست دلم خیلی گرفته بود..تو نگران نباش الان اوضاع احوالم بهتره...
می بوسمت.

یلدا پنج‌شنبه 26 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 09:28 ب.ظ http://khaterestoon.blogsky.com/

یه روزی بالاخره می فهمیم که کارای خدا چه حکمتی داشته . من بعضی هاشو فهمیدم بعضی هاشم نه . یه روزی حتما بعضی هاشو می فهمی و اونوقت به خودت می گی چه خدای مهربونی !!!! اونی که می خواستم نشد اما ...
تو این روزها برای من هم دعا کن . من هم برای تو و کنار هم بودنتون !!!!!!!!
دوری خیلی سخته . می دونم . امیدوارم زودتر تموم شه !!!
بوووووووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد