عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

یلدا

بر خلاف سایرین ، شب یلدا برای من همیشه شبی تیره و تلخ بوده است!... بیچاره من که باید تیرگی و تلخی طولانی ترین شب سال را به دوش کشم... شب از نیمه گذشته و میان غربت قلبم با اشک چشمان خسته ام وضو ساخته و میان تنهایی هایم شب زنده داری می کنم!... اینجا چقدر تا چشم کار می کند کویر است و سوز سرما... خواب نمی خواهم... خواب نمی خواهم... گریه نمی کنم... گریه نمی کنم...