عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

بزرگترین سوپرایز خاطراتمان

یک اس ام اس برایم فرستاد:  

 "چشم هایت را ورق بزن . شاید در گوشه ای از آن مرا به یادگار کشیده باشی... "

با غربت همیشگی ِ غم دوری اش ، چشم هایم را بستم و زیر لب "خدا" گفتم... 

هنوز پنج دقیقه نگذشت که در قاب در ظاهر شد! یک لحظه و یک رویا. یک دنیا ناباوری. هیجان. قلبم چنان شروع به طپیدن کرد که شاید اطرافیانم اگر اندکی دقت کرده باشند صدایش را شنیدند!!! آمدنش کاملا غیرمنتظره بود. دقیقا تا چند دقیقه قبل به اینهمه دوری اش از من و اینکه شاید بهتر است این کار را رها کنم و برای همیشه در کنارش آرام گیرم و هزاران فکر دیگر که همه ناشی از دوری اش بود در سرم بود.  

همین! میخواست منو سوپرایز کرده باشه. شما میتونید تصور کنید چقدر هیجان زده بودم؟!

نظرات 8 + ارسال نظر
دارینوش شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:48 ق.ظ http://Fly.blogsky.com

سلام.
واقعا زیباست. اتفاقاتی که گوشه ذهنت منتظر هستی و اتفاق میفته عالیه.

یلدا شنبه 21 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 04:49 ب.ظ http://khaterestoon.blogsky.com/

این جور سورپرایز شدن ها فوق العاده است !!!! آدم حضور خدا را در تک تک لحظاتش حس می کنه !!!! طعمش را چشیدم و می دونم چه حس زیبایی داشتی .

مارال یکشنبه 22 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:19 ق.ظ http://mosaferepaiiz.blogfa.com

و می دانی که دیگر نیاز نیست بگویم چقدر می فهمم که چه می گویی!
با همه سختیهای به ظاهر کشنده ای که این دوری برایتان دارد
سمانه خوبم اینرا از من (با همه آن شرایطی که از من می دا نی) بپذیر که این فاصله چقدر می تواند شیرین باشد.
خیلی خیلی بیشتر از حد تصورت حتی.
اینروزها لبریز از گفتنم
لبریز از حس شنیده شدن.
سرت که خلوت تر شد سری بزن.
خوش باشید همسایه خوبم.

شیما چهارشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 03:13 ب.ظ http://in-rozha.blogsky.com

عشق با شکوهی دارید....
امیدوارم خدا همیشه هم عاشق تر و عاشق تر کنار هم قرارتون بده....
از خوشحالیت خوشحالم دوست خوبم...

ثریا پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 05:06 ب.ظ

سلام عزیزم ممنونم ه اومدی پیشم . تموم عیدو سعی کردم که آپ کنم اما نتم ایراد داشت . این روزا زیاد دل و دماغ آپ کردن ندارم . شاد باشی عزیزم

north جمعه 27 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:04 ق.ظ

مرسی مهربون

مارال شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 08:50 ق.ظ

سلام گل من
خواستم بگویم که امیدوارم این عشق زمینی مرا و همه عاشقان را به عشقی حقیقی رهنمون باشد.
در مورد درخواستت هم چشم عزیزم.
منتظر پست بعدی ات هستم
همینطور نوشتن در مورد آنچیز که گفتی.

jamshid جمعه 4 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 07:00 ب.ظ http://jamshidd.mihanblog.com/

سلام .مطالب زیبایی نوشتید پر از خاطرات دل نشین.
خیلی برام جالب بود
امیدوارم توی زندگی تون موفق باشید
امیدوارم اگر به وبلاگم سر زدید لذت ببرید
ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد