یک اس ام اس برایم فرستاد:
"چشم هایت را ورق بزن . شاید در گوشه ای از آن مرا به یادگار کشیده باشی... "
با غربت همیشگی ِ غم دوری اش ، چشم هایم را بستم و زیر لب "خدا" گفتم...
هنوز پنج دقیقه نگذشت که در قاب در ظاهر شد! یک لحظه و یک رویا. یک دنیا ناباوری. هیجان. قلبم چنان شروع به طپیدن کرد که شاید اطرافیانم اگر اندکی دقت کرده باشند صدایش را شنیدند!!! آمدنش کاملا غیرمنتظره بود. دقیقا تا چند دقیقه قبل به اینهمه دوری اش از من و اینکه شاید بهتر است این کار را رها کنم و برای همیشه در کنارش آرام گیرم و هزاران فکر دیگر که همه ناشی از دوری اش بود در سرم بود.
همین! میخواست منو سوپرایز کرده باشه. شما میتونید تصور کنید چقدر هیجان زده بودم؟!
سلام.
واقعا زیباست. اتفاقاتی که گوشه ذهنت منتظر هستی و اتفاق میفته عالیه.
این جور سورپرایز شدن ها فوق العاده است !!!! آدم حضور خدا را در تک تک لحظاتش حس می کنه !!!! طعمش را چشیدم و می دونم چه حس زیبایی داشتی .
و می دانی که دیگر نیاز نیست بگویم چقدر می فهمم که چه می گویی!
با همه سختیهای به ظاهر کشنده ای که این دوری برایتان دارد
سمانه خوبم اینرا از من (با همه آن شرایطی که از من می دا نی) بپذیر که این فاصله چقدر می تواند شیرین باشد.
خیلی خیلی بیشتر از حد تصورت حتی.
اینروزها لبریز از گفتنم
لبریز از حس شنیده شدن.
سرت که خلوت تر شد سری بزن.
خوش باشید همسایه خوبم.
عشق با شکوهی دارید....
امیدوارم خدا همیشه هم عاشق تر و عاشق تر کنار هم قرارتون بده....
از خوشحالیت خوشحالم دوست خوبم...
سلام عزیزم ممنونم ه اومدی پیشم . تموم عیدو سعی کردم که آپ کنم اما نتم ایراد داشت . این روزا زیاد دل و دماغ آپ کردن ندارم . شاد باشی عزیزم
مرسی مهربون
سلام گل من
خواستم بگویم که امیدوارم این عشق زمینی مرا و همه عاشقان را به عشقی حقیقی رهنمون باشد.
در مورد درخواستت هم چشم عزیزم.
منتظر پست بعدی ات هستم
همینطور نوشتن در مورد آنچیز که گفتی.
سلام .مطالب زیبایی نوشتید پر از خاطرات دل نشین.
خیلی برام جالب بود
امیدوارم توی زندگی تون موفق باشید
امیدوارم اگر به وبلاگم سر زدید لذت ببرید
ممنون