عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

بریده ام...

این روزها چندان حال خوشی ندارم! ... هوایی شده ام! هوایی دستان مهربانی که در باغ همیشه تشنه ی قلبم رازقی می کارد... انگار دیگر این شهر جای من نیست. خانه ی من جای دگریست... خسته ام انگار. خیلی خسته. حسی در وجودم مدام فریاد می زند و خبر از لبریز شدن پیمانه ی تحملم میدهد. انگار دیگر وقت آن رسیده است که تغییری بزرگ در احوال و شرایطم ایجاد شود. اما چگونه؟! امروز هوای شهر عجیب بود. آفتاب بود اما از اندک پاره های آسمان باران می بارید. درست مثل دل من که این روزها تحت فشار عجیبی است. حسی است که انگار تا کنون تجربه نکرده ام. یک جور فشار روحی عجیب. طوریکه مدام با خدا زمزمه میکنم :‌ "بریده ام" ...  

بهارنارنجم با تمام وجود و فداکارانه برای تحقق شرایط عجیب و پیچیده مان می کوشد . و شکر خدا و به نیروی این عشق روز به روز موفق تر از پیش است.

و این روزها بیشتر از قبل به این فکر میکنم که تنها یک معجزه می تواند من و محبوبم را از این دوری ها نجات دهد. پس دعایمان کنید. بیشتر از قبل... 

+ اون وبلاگم به روزه.

نظرات 7 + ارسال نظر
NOD32 یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:31 ق.ظ http://www.nod32ss.ir

با سلام برای دریافت جدیدترین یوزر پسورد و آپدیت آفلاین نود 32 به به روز ترین پایگاه آپدیت نود 32 مراجعه نمایید این سایت هر روز ، به روز میشود با بازدید روزانه میتوانید از مطالب جدید استفاده نمایید.با تشکر

ازی یکشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:32 ق.ظ

سلام
خنده می بینی ولی از گریه دل غافلی
من یه روزی مثل تو عاشق بودم عاشقی که هیچ وقت به عشقش نرسید اما خدا رو شکر الان زندگی خوبی دارم در واقع همسرم مرد خوبیه دوستش دارم زندگیمم خوبه به خواست خدا داریم نی نی دار هم می شیم
اما دست خود ادم نیست با اینکه تلاش می کنم به گذشته فکر نکنم اما نمی شه گاهی خاطرات می اد سراغم خوب ۴ سال بود اما خدا نخواست حتما حکمتی تو کار بوده نمی دونم اما خدا رو شکر کن که به عشقت رسیدی می دونی وبلاگت رو جسته گریخته خوندم اما در نوع خودش یه کتابه اما متوجه نشدم که چرا ازهم دورید ؟‌ و زیر یه سقف رفتین یا نه ؟
در هر صورت برات ارزوی خوشبختی و روزای شادی رو می کنم برای نی نی منم دعا کن تا سالم به دنیا بیاد

سلام
خنده می بینی ولی از گریه دل غافلی
من یه روزی مثل تو عاشق بودم عاشقی که هیچ وقت به عشقش نرسید اما خدا رو شکر الان زندگی خوبی دارم در واقع همسرم مرد خوبیه دوستش دارم زندگیمم خوبه به خواست خدا داریم نی نی دار هم می شیم
اما دست خود ادم نیست با اینکه تلاش می کنم به گذشته فکر نکنم اما نمی شه گاهی خاطرات می اد سراغم خوب ۴ سال بود اما خدا نخواست حتما حکمتی تو کار بوده نمی دونم اما خدا رو شکر کن که به عشقت رسیدی می دونی وبلاگت رو جسته گریخته خوندم اما در نوع خودش یه کتابه اما متوجه نشدم که چرا ازهم دورید ؟‌ و زیر یه سقف رفتین یا نه ؟
در هر صورت برات ارزوی خوشبختی و روزای شادی رو می کنم برای نی نی منم دعا کن تا سالم به دنیا بیاد
درکت میکنم عزیزم. ولی روی اینکه فکرت برمیگرده به اون خاطرات حساس نشو. بپذیر که اون اگه میخواست یه جریان عادی هم باشه یه خاطره است و همیشه ذهن آدم به خاطرات رجوع میکنه. اینکه تونستی کس دیگری رو به زندگیت راه بدی و الان میگی دوستش هم داری یعنی اینکه این فرد عشقش برتر از اونه. وگرنه مطمئن باش نمیتونستی اینو دوست داشته باشه. ضمنا یادت باشه حسی که موقع فکر کردن به اون فرد قبلی میاد تو ذهنت ممکنه یه جور دلسوزی باشه. حالا نه صرفا برای اون شخص. برای چیزی که میتونست اتفاق بیفته و نیفتاد. ما ادم ها خصلتمون اینه که هرچی ازمون بگیرن بعدش هواشو میکنیم.
از صمیم قلب خوشحالم که آرامش داری و آرزو میکنم یه نی نی سالم و زیباسیرت به دنیا بیاری
راستی ما بخاطر شرایط کاریمون دوریم. هر کدوم تو شهرهایی با فاصله های خیلی خیلی زیاد مشغول کاریم. خونه مون هم تو یه شهر سومه که از این دو تا شهر کلی دوره. ضمنا ما دوران عقد رو سپری می کنیم. البته عقد دائم که یه جشن کامل مثل عروسی هم براش گرفتیم(منظورم اینه که کاملا رسمی بود).

فنچ دوشنبه 30 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:00 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

سلام
راستش من نشناختم! تو منو می شناسی؟
وبلاگ خیلی خیلی پر احساسی داری.ایشالله که هرچی زودتر برین پیش هم:*:*:*

آهسته وحشی می شوم ... سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 10:57 ب.ظ http://baroonebahar.blogfa.com

سلام بانو ....
انقدر دلتنگم که حوصله ی نوشتن هم ندارم ....
عاشق خط به خط نوشته هاتم بانو ....!!
و به روزم !

سما چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:10 ق.ظ

نویسنده این وبلاگ نمیتونه کسی غیر از عسل پر از احساس خودم باشه بوووووووووس باید سرفرصت همه آرشیوتو بخونم گلم

بوس.چشمک.

زهرا چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:20 ق.ظ http://zaneashegh.blogfa.com

سلام یاس عزیزم خوبی ؟ خسته ای می دونم
دلت گرفته اونم می دونم.
ولی باید صبور بود همونطور که تا حالا بودی.....
عشق یعنی همین............
عزیزم ببخش که دیر اومدم کمی تو باز کردن وبلاگت مشکل داشتم.

فنچ چهارشنبه 1 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:20 ب.ظ http://baghe-ma.blogsky.com

سلااااااااااام. بابا تو چرا یه دفعه قطع رابطه کردی؟ انقده دلم شیکست؟ قرار بود عید همدیگه رو ببینیم که...
حالا عیبی نداره... گله گذاری بسه... خوبی؟
چقد اینجا با اونجا(وبلاگ رژیمی) فرق داره... چقد تو با احساس بودی و رو نمی کردی!:)
خوشحالم که دوباره یادی از ما کردی. هرجا هستی خوش باشی عزیزم:*:*

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد