حلقه ی عشقش به دست... مهر و یادش در دل... دست بر قلب می گذارم و بوسه بر حلقه می زنم... هر بار که میبینمش تازه تر از پیش است...
باران روی دستانش نماز می خواند و چشم هایش شرمنده ام می کند...شرمنده ی خودم و خدای زیبایم...
می خندد و من شرمنده می شوم...
نوازشم می کند و من شرمنده میشوم...
نماز میخواند و من شرمنده میشوم...
از عشق می گوید و من شرمنده می شوم...
چقدر کمم برای او ... الهی برای عشق و اندیشه ی وسیعش لایقم کن...
مردی که ورای همه ی ویژگی های آسمانی اش یک "انسان" واقعی است...
16 اردیبهشت 89
اتوبوس برگشت از شهر خاطره ها!
ساعت ۱۸:۴۵
و زنی که لایق تمام ویژگیهای آسمانی یک مرد به تمام کلمه انسان است.
تو لایق بهترینهایی خوب من.
پیشانی به سجده می سایم در برابر او که هنوز هم انسان می آفریند!!!
ممنون خانومی که به یادم بودی . بوس
سلام گلم
منم خیلی دوست دارم خودم باشم
برم دنبال چیزایی که تا حالا نتونستم بهشون برسم
کارایی که نتونستم انجامشون بدم
اما خب می دونی که آدما وقتشون خیلی محدوده و ما مجبوریم کارایی که میخوایم یا باید انجام بدیم اولویت بندی کنیم
منم با این شرایطی که درسم داره و خودت می دونی مجبورم اول روی درسم تمرکز کنم و با این وجود هم که از یه طرف کار و از یه طرف درس و از طرف دیگه مسئولیت های خونه روی دوشمه دیگه فکر نمی کنم حداقل توی این مقطع زمانی بتونم وقت بیشتری به خواسته هام اختصاص بدم. اما خب همیشه یه آرزوهایی توی سر آدم هست که دلش می خواد برآورده بشه و شاید خیلی هم پیچیده و مشکل نباشه اما همونطور که گفتم فرصت انجامشون رو نداریم. امیدوارم کنکور آخر هفته رو هم من و هم تو قبول بشیم. برای تو دعا می کنم چون میخوای زودتر به رامینت نزدیک بشی و این دوری لعنتی تموم شه و برای خودم که مجبور نباشم دوباره برم و کامپیوتر بخونم اونم چهار سال دیگه.
برای منم دعا کن عزیزم که اینروزا بدجور بهش احتیاج دارم.
خانومی تو برای این عشق لایق ترینی:*
عزیز دلم...دشمنت شرمنده و باشد که روز به روز عاشق تر و کاملتر کنار هم باشید
ممون عزیزم...