عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

عشق بیدار

آنجا که من از عشقی زمینی به آسمان ها رسیدم...

از اینجا که من هستم تا جنون راهی نیست

تقویم روی دیوار نشانه ی سیاهیست برای این روزهای من... هر ورقش با فریاد می افتد و برگ بعدی با امید خودنمایی میکند و... میشمارم... ۳۵ روز است گرمای وجودت یخ روانم را ذوب نکرده است... تو را با تمام وجود از امکان ناممکنی تمنا می کنم... و تنها یک زمزمه تنهایی ام را پر میکند: "نمی شود"... حاضرم هر رنجشی را به جان بپذیرم اما فقط برای یک روز تو را ببینم... حسرت میخورم بر روزهایی که گذشت و ای کاش دیده بودم تو را... 

مبتلا شده ام... تا جنون راهی نیست...    

باور کن می میرم!!!...

چرا هیچ کس نمی فهمه؟ چرا هیچکس نمی فهمه اینکه من لبریز شدم یعنی چی؟ چرا هیچکس نمی خواد کمکم کنه؟ دارم دیوونه میشم. چرا هیچکس کمکم نمی کنه؟ پس کجایی خدا؟  

نظرات 6 + ارسال نظر
** مسافر تو** یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:22 ق.ظ http://..

..
..
..
همانا پس از هر سختی آسانی نیست(قرآن مجید)

اشتباه تایپی رو اصلاح میکنم:
همانا پس از هر سختی آسانی است(قرآن مجید)

ایرسا یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:39 ب.ظ http://iresa1369.blogfa.com

سلام...من شدیداً درکتون میکنم!!!امیدوارم خدا صبرشو بده چون آدم واقعاً هر روز که میگذره ذره ذره وجودش آب میشه و دیگه...
حس زنده بودن تو آدم ضعیف میشه...ولی این حسو بکش به خاطر عشقت بجنگ با زندگی تا بدستش بیاری...بخوای میشه اگه بجنگی و سختی ها رو تحمل کنی میتونی واقعاًمیشه عزمتو جزم کن توکلتو بالا ببر اگه نشد هر چی خواستی به من بگو...فقط از بالایی کمک بگیر چشمت به امید بنده های خدا نباشه...فقط خودش خود خودش!!!

دیوانگی های یک دیوانه ی مونث ! یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ب.ظ http://baroonebahar.blogfa.com

محکم باش!
روزای خوشی در راهه بانو !

هستی یکشنبه 3 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:54 ب.ظ

سلام دوست خوبم
بخدا منم تحمل ناراحتی های تو رو ندارم !!
خدا هم همینطور همین روزاست بیاد کمک اما....
یادت نره ادعونی استجب لکم!!

دختری در انتظار دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 01:27 ب.ظ http://ruzhayedurazto.blogfa.com

سلام عزیزم....تو نباید کم بیاری بازم صبر کن خدا همین جاست....به امید روزای خوب صبر کن....همه چیز درست میشه

لیلی دوشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:01 ب.ظ http://shmd.blogfa.com

سلام عزیز دل
خوشال میشم از خوندن کامنتهات...
گاهی وقتا واقعا از خوندن حرفای یه مشت آدم سطحی نگر که یا از این ور بوم افتادن یا از اونور خسته میشم! یا زن طلبه رو در حد مریم مقدس میبرن بالا و امام زادش میکنن و هی ماچ و بوسه و التماس دعا!!! و یا توی سرش میزنن و نصیحت و اندرز!!
به سرم میزنه یا کامنتدونی رو ببندم یا کل وبلاگو! ولی واقعا حیفم میاد... :(
مجبور میشم با این کامنتا بسازم.

خانومی گل ! خودت به خودت کمک کن... منتظر کمک کسی جز خدا نباش! خدا هم پشتته...
گویا برای رسیدن به محبوبت باید از شغل مورد علاقت که خیلی هم توش پیشرفت داشتی دل بکنی! حیفه میدونم.. ولی به نظرم عمر داره میگذره و نباید حتی یه ثانیه از روزهای با هم بودن رو فدای هرچیز با ارزش دیگه ای کرد..
البته میدونم شما مشکل دیگه ای هم دارین انگار! اما دعا میکنم همشون حل بشن و شما همیشه کنار هم باشید...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد